۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

جمعه ها تعطیل است





*روزای تعطیل

سنت روزهای تعطیل خوابیدن تا لنگ ظهره و معمولا بیداری با صدای زنگ تلفن. امروز خوش شانس بودم که یه صدایی غیر از صدای آقای "صولتی هستم" بیدارم کرد. صدایی که خبر از بیانیه ی جدید میر حسین می داد. بیانیه ای که گفته می شد ترکونده! روزای تعطیل معمولا اتفاق خاصی 
نمی افته

*اگه عمو رو نداشتیم

امروز با عمو بودیم. یه سر هم  رفتیم کافی نت . بهش جایگاه دوربین های مداربسته ی آقای "ّب" رو نشون دادیم . چن تا راه حل نشونمون داد که دوربینا رو از کار بندازیم که البته با عنایت به دوربین ها خفن!!که رفقا نصب کردن،بعید می دونم تصویری بشه گرفت .چون فکر می کنم کیفیت وب کم های ما از اونا بالاتر باشه. آقای "ب" باز امال سلیقه کرده و جای چوب لباسی ما رو عوض کرده و گذاشته پشت در .ورودی.می گه ویوش بهتره!خیس به اون ویویی که این بگه بهتره!اخرای شب هم با عمو درد دل کردیم .اینقدر با عمو رفیق بودیم تو این سالها که زندگی و خاطراتمون شکل هم شده


*و اینکه

امروز رو دوست داشتم. جمعه بود و هیچ اتفاق مهمی توش نیفتاد.مهم ترین اتفاقی هم که افتاد رو نمی خوام بنویسم .فکر کنم طبیعیه که یه قسمت هایی از زندگی رو ننویسم . خیلی وقتا تو گرفتن جدی ترین تصمیم زندگیت می مونی،در شرایطی که تو موقعیت های مشابه ،بهترین توصیه رو به رفیقات کردی و این حال این روزهای منه 
1388/10/11

۳ نظر:

  1. اگه من ِ خواننده ندونم مهمترین اتفاق زندگیت چیه
    پس کی بدونه؟
    هان ؟ هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  2. az moundan too tasmimate jeddi nagoo ke delam khoune

    پاسخحذف
  3. Shaba mam khab be cheshamun nemiad 3.4ta tasvir 2kallam bala paen mire.

    nejadiam

    پاسخحذف

حالا تو بگو