۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

انیس ِ سیاسی


از قدیم گفتن دوشنبه اس و پیشنهادهاش
* دنیای تصویر : من و تو
برای اونایی که لحظاتشون رو کنار تلویزیون و کانال های ماهواره ای می گذرونند،،شبکه ی تلویزیونی من و تو یک اتفاق خیلی خوب به حساب میاد. شبکه ای که اخیرا راه افتاده و انصافا کیفیت برنامه هاش نسبت بقیه ی شبکه های فارسی زبان(منهای شبکه های خبری مثل بی بی سی خبیث که حسابشون کلا جداست)  بهتره و واقعا به نظر من این شبکه یک نعمت واسه بیننده های تلویزیونیه.یادمون نرفته که روزگاری بهترین برنامه ی فارسی ماهواره،جواد بازی های شبخیز و قاسم گلی و لوس بازی های امیر قاسمی با سایر شورکاش بود و حالا در روزگاری که رسانه ی ملی ما سریال هایی مثل خوش نشین ها که تماشای یک دقیقه اش هم زجر اوره رو تحویل بیننده هاش می دهفتماشای برنامه ای مث آکادمی گوگوش می تونه واسه تلویزیونی ها جذاب باشه .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*مکان:هیج جا
پنجره رو واکن!!هوا رو ببین؟؟سرب داره تو آسمون پرواز می کنه!هیچ مکان تفریحی ئی رو توصیه نمی کنیم!بشینین تو خونه کتاب بخونین ،جدول حل کنین،با بچه هاتون بازی کنین،با زنتون کشتی بگیرین،چمیدونم،این همه تفریح سالم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی :پسر کو ندارد نشان از پدر
علیرضا قمیشی که گفته می شه پسر سیاوش قمیشیه ،بعد از سه، چهار سال انتظار بالاخره البومش رو داد بیرون . آهنگسازش سیروان خسرویه،شعراش هم که کار ترانه مکرمه ،تهیه کننده اش هم که اقایون اسفندیاری هستن که معمولا سراغ کارهای معمولی نمی رن!دوست خوبمون طاهره گفت این هفته این آلبوم روپیشنهاد بده،امیر صادقی گفت نه من گوش دادم خوب نیست این کار رو نکن ملت ناسزا می دنففلذا هرکی بدش اومد ناسزاش رو به تهیه کننده ی کار بده،هر کی هم خوشش اومد که ،خب!!(دوست داشت ناسزاشُ به امیر بده!!)برخلاف پدرش که مدتهاست از داشتن مو محرومه،این اقا کلی مو داره و برای اولین باره که ما داریم یک قمیشی با گیسوان پریشان مشاهده می کنیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*کتاب: انیس با طعم سیاست
خیلی وقت پیش از مارال ایمانی تبار عزیز پرسیدم کتاب"هزار خورشید تابان " رو خوندی؟؟گفت یه ذره اش رو خوندمفاعصابم به هم ریخت دیگه ادامه اش ندادم . وقتی که کتاب رو خوندم تو همون سی -چهل صفحه اول ،تو دلم حرف مارال رو لایک زدم!!وقتی کتاب رو تموم کردم گفتم اگه مارال تا اخر کتاب رو می خوند چی می گفت!!پیشنهاد این هفته مون کتاب هزار خورشید تابان نوشته خالد حسینی ،خالق کتاب باد بادک بازه . خواستین بخرین حواستون باشه عوضی نگین هزاران خورشید تابان(کاملیا فروغی،از همین جا سلام!)ممکنه به شما بخندن
انیس اخر همین هفته می اید،آخرین مجموعه شعر سید علی صالحی رو هر جوری نگاش کنی بوی سیاست می ده. یکی از بهترین مجموعه شعر هاییه که تا حالا خوندمش اینم به علاقمندان به شعر پیشنهاد می کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* شکم : چایی به سبک مایکل اوون
یک استکان آب جوش،یک عدد چایی تب -بگ (توئینینگ اصل باشد بهتر است ) شیر داغ ،عسل و شکر !به ترتیب اینا رو با هم قاطی بکنید و یک چایی انگلیسی در هوای سرد بنوشید . من و اقا مجید خوردیم و کلی حال کردیم.فراموش نکنید که چای در غرو ب جمعه روی میز سرد می شود!زود بخورید تا از دهن نیفتد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینرنت: عاجز هستیم 
والا ما دایال اپ هستیم!همین اپ کردن یک روز در میون مون رو هم به زور می ریم ،وقت مکاشفه ی جدید رو نداریم . دعا کنید سرعت دار شیم،بتونیم سایت های بلورین معرفی بکنیم.

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

قناعت


همین که می گی :چایی ساز؟نه ندارم ولی قوری که دارم یعنی قناعت
یعنی رضایت از شرایط فعلی 
یعنی عدم تمایل به حرکت رو به جلو 
یعنی تا همین جاش هم خوب اومدیم
یعنی مهم این نیست که نبردیم ،مهم اینه که زودتر نباختیم!
اینجورآدما همیشه خوشحالن
چون تو دنیاشون همیشه ادم هایی هستن که وضعشون از اونا بدتره
احمقانه ترین فکر دنیا،تصور پرواز کنار اونلاست!
تا زمانی که از توانایی راه رفتنشون خوشحالن،محاله به پرواز فکر کنن!

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

همه چیز عادی ست!

شاید برای" امید "و "ایمان "که تا به حال تو پایتخت کشورشون  قدم نزده بودند
تماشای تف کردن یک شهروند(!)اونم تو  پیاده رو 
به اندازه ای عجیب بود که چشماشون چارتا بشه و با تعجب بگن:
علی این اقا تو خیابون تف کرد!
و وقتی که دیدن من جوابی واسه حرفشون ندارم بپرسن:
اینجا تو خیابون تف می کنن؟؟

ایمان جان،امشب کجا بود که ببینه گاهی 
رو شیشه عقب ماشین آدم هم تف می کنند!خیابون که جای خوبشه
خب شما هم اگه بودین مثل من در مقابل چیزی که دیگه دیدنش عادی شده 
حرفی نمی زدین!تازه خوشحال هم می شدین که طرف وسط خیابون 
کار دیگه ای نکرده!!
 فکر می کنم که طبیعی باشه که تکرار تماشای یک صحنه بد هم
به مرور زمان برات عادی بشه
مثلا همین قضیه چراغ قرمز که به قول عزیزی
همیشه راننده ها رو سرگرم بازی ِانگشت با سوراخ دماغ می کنه
صحنه ای که واسم عادی شده.تا چراغ قرمز می شه 
می گردم ببینم اولین انگشت رو کی تو دماغش می کنه !
چراغ اول رو کی روشن می کنه!
یا خیلی اتفاقای دیگه!که حال گفتنش رو ندارم.
کافیه دقیق تر نگاه کنی
تا یکی یکی شون رو پیدا کنی
اتفاق های خوب،بد یا زشتی که تکرار می شن و حالا برامون عادی هستن

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

ما خرافاتی ها!!



به سلامتی ِ بد بیاری هام، پهنای سیبیل را
  بر پهنه ی لب می گسترانم(به به)!!
کتم رو می پوشم و  می رم به دیدن دوستام
صولتی می گه شما دوتا (من و امین اقا) 
تو این دو هفته تعطیلی تون الحمدالله هیچ قراری رو نه نمی گین!
نزدیکای خیابون جنت اباد ،یه جاهایی ،نزدیک سمرقند
یه خانومه رو می بینم و کُپ می کنم.پاهام می چسبه به زمین 
این خانومه رو چند شب پیش تو خواب دیده بودم . 
زور می زنم که یادم بیاد که توی خوابی که دیدم
این خانومه کی بود و چیکار می کرد.
چیزی یادم نمیاد .چند ثانیه بعد خانومه تو جمعیت گم می شه
و من ذهن من به سمت دوستام  می ره 
و تاخیری که حالا داره لحظه به لحظه بیشتر می شه و فقط
راننده ی پیری که با سرعت پنج کیلومتر در قرن رانندگی می کرد 
می تونه این تاخیر رو توجیه کنه 
و نا خواسته اون زن رو فراموش می کنم
حتی یادم می ره اینو برای دوستام تعریف کنم
می دونم که تعجب نمی کنین !چون اتفاق عجیبی نیفتاده!!
یه ادم خرافاتی ،که برای خوش شانسی سیبیل می ذاره
یه نفر رو اول تو خواب  و بعد تو واقعیت دیده !!

۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

بربگشتیم

پُک اخرش رو به سیگارش زد
ته سیگار رو دستش گرفت و نگاش کرد
یه نگاه به تن لخت گربه ای که روی پیاده رو بود
بدون اینکه خاموشش کنه پرتش کرد
دقیقا رو تن گربه ای که تو پیاده رو واسه خودش لم داده بود
گربه هه جیغ کشید و فرار کرد
زورش به گربه هه می رسید
وای به روزی که زورش به ادما هم برسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موزیک ِ توی دیمبیل دونی پیشنهاد می شه ،توش از این سازا داره
از این خرطومای استرالیایی!اینم لینکش
derlin ne
.
مرسی از عمو مجید و شرکت خواهرش اینا،
که دایال اپ روزگار رو واسمون فراهم کردن
که دوباره بتونیم بنویسیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

ما می رویم...


این وبلاگ و چند وبلاگ دیگه ای که نویسنده شون هستم و خبر ندارین
رو به "اِن "دلیل موجه (به قول عمو)تعطیل می کنم
اینجوری نگام نکنین !!یادم نرفته که روزای زوج رو باید بنویسم
قبل از همه به خودم قول داده بودم که روزای زوج بنویسم!
اما در کمال ناباوری
کافی نت مون دوباره پلمب شد و دستمون از عالم اینترنت کوتاه شد 
دوست نداشتم در موردش چیزی بگم 
اما حیف بود شادی رو از عده ای دریغ کنم!!
خوش باشین جوونا!!
اینقدر کتاب نخونده دارم که واسه خوندشون حق انتخاب دارم!!
کلی هم فیلم ندیده دارم...همونایی که پارسال از لک لک پیچوندم!!
کلی رفیق که بهشون قرار ،بدهکارم!!
جای اینکه با دایال آپ خودم رو شکنجه کنم 
با اینا این چند روز رو سر خواهم کرد 

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

قبل از خواب


بعضی شب ها ،قبل از اینکه بخوابی 
دوست داری که فکرت رو از اتفاقای روز خالی کنی
اگه قرار باشه که شب ها هم مثل روزها باشی
که دیگه فرقی بین شب و روزت نمی مونه!
ما اصطلاحا به این کار می گیم فناوری جیش مغزی!
بهش می گم بهتره امشب یه تخلیه ی فکری بکنی
حالا که همه چی تموم شده و نمی تونی چیزی رو عوض کنی
بهتره فکرت رو از اتفاقی امروز خالی کنی 
جوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!
می گه:باشه ولی به شرطی که قول بدی فردا هم هیچ اتفاقی نیفته!!
جالبه! که خیلی از ماها هستیم 
که همه ی لحظه هامون رو 
تو پشیمونی از گذشته و نگرانی از اینده قربانی می کنیم

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

پیشنهاد این هفته :سوت زدن در تاریکی!

دوشنبه،پیشنهاد
*سینما:ستاره های دیجیتالی!
فکر می کنم در روزگاری که فیلم هایی مثل شکلات داغ رو پرده ی سینما هستن،شما هم مثل من به تماشای فیلم در منزل تمایل بیشتری داشته باشید . سی مونه،فیلم پیشنهادی این هفته ی منه ،فیلمی که خیلی وقت پیش ها دیدم و هنوزم از دیدنش لذت می برم .کارگردانی فیلم رو اندرو نیکل کرده و الپاچینو بازیگر نقش اولشه .

*شیکم: رفیق روزهای سرد!
به نظر میاد  که دیگه اون دوست عزیزی که نصف شب، وسط کویر با رکابی قدم می زد هم الان با من هم عقیده است که هوا سرده!!
نوشابه های ویتامین -سی،رانی پرتقال ،شلغم ،چیزای فوق العاده ای هستن برای جلو گیری از سرما خوردگی. بخورید،بیاشامید،اصراف کنید که سرما خوردگی در کمین است .

*موسیقی : 
برای سنتی بازها یه پیشنهاد خوب دارم . آلبوم جدید سپیده رئیس السادات و گروه مشتاق. کاری که تو فرانسه منتشر شده و الان روی چن تا از سایت های ایرانی قابل دسترسیه .آهنگساز این البوم  آقای رضا قاسمی ،همون نویسنده ی معروفه وخواننده ی آلبوم هم سپیده رئیس السادات ِ که دیگه همه می شناسنش .همون خانوم جوان سبز پوشی که  چند وقت پیش  قطعه ی "سرو ازاد" ِ مشکاتیان  رو  با سه تار زد و خوند و ویدئوش رو تو جاهای مختلف پخش کردند . 
اگه موسیقی عربی هم گوش می کنین آلبوم راقب علامه (که هیچ نسبتی با نیما علامه نداره) رو گوش بدین .چن تا تراک خوب داره.
گروه هفت هم یازده و دوازده ابان تو اریکه ایرانیان کنسرت دارند. اگه بیلیت گیرتون اومد و رفتین ،جای ما رو هم خالی کنین

*اینترنت: چقدر یه وبلاگ می تونه خوب باشه!!
http://kamalifamily.blogfa.com/
من هیچی نمی گم!!خودتون بخونین و ببینین چقدر یه وبلاگ می تونه خوب باشه

*کتاب:مترجمان ِ بد سلیقه
الیس ،اثر یودیت هرمان رو خوندم.کتاب فوق العاده ای  که فقط مترجمش می تونست از کیفیتش کم کنه . ترجمه ای که بیشتر آدم رو یاد گوگل ترانس لیت می ندازه . 
چند وقت پیش ها با مجید  یاد شازده احتجاب هوشنگ گلشیری کردیم ،احتمالا این هفته به یاد ایوم قدیم یه نگاهی بهش بندازیم .شمام اگه نخوندین حتما بخرید و بخونید
یه پیشنهاد جمع و جور هم برای اهالی شعر: سوت زدن در تاریکی ،نوشته ی شهاب مقربین