۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

بعد ِ تو هیچی مثل سابق نیست!


همیشه فکر می کردم کسی که پول درمیاره
در اندازه های خودش آدم خوشبختیه
ولی خب الان احساس می کنم اونی که درمیاره و خرج نمی کنه
به مراتب با احساس خوشبختی بیشتری تو زندگیش رو به رو می شه!
باید اعتراف کنم که تا قبل از امروز ،من هم می تونستم 
یک ذره ادم خوشبختی باشم 
پول در میاوردم و خرج نمی کردم!
مگر مجله ای که یک هفته دو هزار تومن بود و 
یک هفته سه هزار تومن!یا کرایه تاکسی که گاهی بیشتر 
می گرفتند و گاهی و کمتر!
چه می دونستیم برای کتاب صدو خورده ای صفحه ای
باید حداقل چهار هزارتومن بذاریم کنار
یا برای یه تی شرت معمولی ،باید چهل و پنج هزار تومن پرداخت کنیم
یا یک سی دی ساده برنامه ،که قبلا دوهزار و پونصد تومن بود
رو مجبوریم به قیمت شش هزار تومن ناقابل بخریم.
یا قیمت های جدید لبنیات، لوازم تحریر،لوازم برقی  
و خیلی چیزای دیگه که قیمتشون به قیافه شون نمی خوره!
ظاهرا تو روزایی که ما تو باغ نبودیم خیلی چیزا عوض شده!
خیلی به صفر های جلوی موجودی حساب بانکی تون اعتماد نکنین!!
شاید خیلی زیاد باشن،ولی کاری به اون صورت از دستشون بر نمیاد
این روزا مثل یه ادم غول پیکرند ،که یه گونی سیب زمینی رو 
هم نمی تونن جا به جا کنن!