۱۳۹۸ مهر ۶, شنبه

+24


وقتی دسترسیت به چیزی کاملا از بین می ره
و اون رو دست نیافتنی میبینی
تازه میفهمی که چه چیز ارزشمندی داشتی و درست ازش استفاده نکردی
برای من ،سالهای بین 24 تا بیست و نه سالگی 
بزرگترین حسرته که هرچی بهش فکر میکنم
یادم نمیاد به چه شکل گذشت و توش چه کار مهمی انجام دادم
 قاعدتا برای منی که هجده سالگیم رو با تحقق بزرگترین آرزوم شروع کردم
این زندگی قابل قبول نیست ولی خب وقتی به اشتباه هام فکر میکنم 
به نظرم تا حد زیادی خوش شانس هم بودم!
دلم برای 24 سالگیم تنگ میشه اگرچه میدونم اگر همین الان هم 24 سالم بود
باز هم چیزی فرق نمیکرد!قرار نیست اتفاق بزرگی از جانب من تو این دنیا خلق شه انگار که من برای خالی نبودن این دنیا افریده شدم!

۱۳۹۸ شهریور ۳۱, یکشنبه

انرژی مفی


وقتی سر یک بحث الکی و بی  اهمیت باعث ناراحتی دوستت میشی
یا به یکی قول می دی و یهو زیر قولت میزنی و میرنجونیش
وقتی تو تنهاییت میشینی و به کارهایی که کردی فکر میکنی
به اینکه چقدر داری بد میشی و چقدر ادم منفی ای داری میشی
انتظار نداشته باش که از زندگیت لذت ببری
انرژی های منفی اطرافت جمع میشن و میان سراعت و باهات کاری میکنن
که هرچی که خوردی رو بالا بیاری!

۱۳۹۸ شهریور ۲۳, شنبه

نسوزی!


پشت همه حرف هایی که میشنوی
و تحمل شنیدنش برات خیلی سخته
حرفی بوده که نباید میزدی و زدی!
مسبب تموم چیزهایی که بر علیه تو بوده
خودت بودی 
هیچ وقت هیچ بنزینی بدون جرقه مشتعل نمیشه!

۱۳۹۸ شهریور ۱۶, شنبه

35


میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست 
حالا حکایت ماست
تولدمون همزمان شده با شب تاسوعا
البته که جشن تولد از هجده سالگی به بعد چیز بی معنایی میشه
شاید تنها دلیلی که برای خوشحالی روز تولد میتونه وجود داشته باشه
اینه که یک سال دیگه هم گذشت و دوام اوردی
که لا به لای همه این جوون ها و هم سن و سالهات که مردن
زنده موندی! جشن ادامه حیات!