۱۳۹۸ مهر ۶, شنبه

+24


وقتی دسترسیت به چیزی کاملا از بین می ره
و اون رو دست نیافتنی میبینی
تازه میفهمی که چه چیز ارزشمندی داشتی و درست ازش استفاده نکردی
برای من ،سالهای بین 24 تا بیست و نه سالگی 
بزرگترین حسرته که هرچی بهش فکر میکنم
یادم نمیاد به چه شکل گذشت و توش چه کار مهمی انجام دادم
 قاعدتا برای منی که هجده سالگیم رو با تحقق بزرگترین آرزوم شروع کردم
این زندگی قابل قبول نیست ولی خب وقتی به اشتباه هام فکر میکنم 
به نظرم تا حد زیادی خوش شانس هم بودم!
دلم برای 24 سالگیم تنگ میشه اگرچه میدونم اگر همین الان هم 24 سالم بود
باز هم چیزی فرق نمیکرد!قرار نیست اتفاق بزرگی از جانب من تو این دنیا خلق شه انگار که من برای خالی نبودن این دنیا افریده شدم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو