*
تمرین انی هفته های من قطعه زهره است . برای خودم میزنم
و تا حدی مسلطم به قطعه . مامان اون روز میگفت پدربزرگمون
این قطعه رو با سوزخاصی میخوند. موسیقی حافظه خاطره های ماست
.*
ماجرای محاجرت خواهر با جاهای باریک رسیده. بعد از اینکه
مشتری برای خونه اش پیدا شد و خونه جایگزین رو پیدا کرد
ناهان خریدار جا زد و اقایی که قرار بود به واسطه اون برن
500 میلیون دبه کرد . همسر سارا همچنان زیر بار رضایت دادن
نمیره .راه های دریایی همچنان مورد تایید نیست و وضعیت به شکل
عجیبی لنگ در هواست
*
با ژ میریم واسه بستنی توی پارک قیطریه .تو راه در مورد تصادف
صحبت میکنیم و نتیجتا موقع پارک کردن بی احتیاطی میکنم
و با عقب میزنم به موتوری . تلق موتورش میشکنه و میگه بایدخسارت بدی
توی ترب میگردم و ارزونترین قاب موتور رو نشونش میدم.450تومن میزنم به حسابش
بستنی رو میبریم تو پارک میخوریم . یه بچه گربه بهمون نزدیک میشه
بهش ته بستنیم رو میدم و مثل بنز میخوره . برمیگردیم سمت خونه و میچرخیم
توی خیابون
*
.با مجید میریم سینما. فیلم دست انداز . از فیلم بدمون نمیاد .توراه براش جوکهای رشتی
تعریف میکنم و میخندیم. بعد از فیلم اختلاف نظر حضار در سینما بسیار زیاده
تصمیم میگیرم برای ح لیوان بخرم بفرستم. اسم اکانتم رو میذارم رونالد ریگان تا متوجه نشه
*
پنجشنبه با ژ میریم اسکندر کباب .گرون و بد مزه . و بعد میریم بوکان . شلوغه و چایی هم نداره
دور میزنیم تو شهر و یه جا چایی میخوریم و بعد توی یک کوچه خلوت تنها میشیم
واکنش عصبیش باعث میشه بریم خونه . بعد در موردش توضیح میده برام قانع میشم
ولی اروم نه
*
وسط مکالمه تلفنی متوجه میشم صدام گرفته. نمیدونم مال تخمه ادویه زده است یا انگور
قرص ضد حساسیت میخورم وخوب میشم. از شروع دوباره سیکل بیماری میترسم . خبر شیوع کرونا د
دوباره داره دست به دست میشه و میترسم . بخصوص وقتی میشنوم پسرخاله مریضی سختی گرفته
و سه چهار روز درگیر بوده