۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

همه چیز عادی ست!

شاید برای" امید "و "ایمان "که تا به حال تو پایتخت کشورشون  قدم نزده بودند
تماشای تف کردن یک شهروند(!)اونم تو  پیاده رو 
به اندازه ای عجیب بود که چشماشون چارتا بشه و با تعجب بگن:
علی این اقا تو خیابون تف کرد!
و وقتی که دیدن من جوابی واسه حرفشون ندارم بپرسن:
اینجا تو خیابون تف می کنن؟؟

ایمان جان،امشب کجا بود که ببینه گاهی 
رو شیشه عقب ماشین آدم هم تف می کنند!خیابون که جای خوبشه
خب شما هم اگه بودین مثل من در مقابل چیزی که دیگه دیدنش عادی شده 
حرفی نمی زدین!تازه خوشحال هم می شدین که طرف وسط خیابون 
کار دیگه ای نکرده!!
 فکر می کنم که طبیعی باشه که تکرار تماشای یک صحنه بد هم
به مرور زمان برات عادی بشه
مثلا همین قضیه چراغ قرمز که به قول عزیزی
همیشه راننده ها رو سرگرم بازی ِانگشت با سوراخ دماغ می کنه
صحنه ای که واسم عادی شده.تا چراغ قرمز می شه 
می گردم ببینم اولین انگشت رو کی تو دماغش می کنه !
چراغ اول رو کی روشن می کنه!
یا خیلی اتفاقای دیگه!که حال گفتنش رو ندارم.
کافیه دقیق تر نگاه کنی
تا یکی یکی شون رو پیدا کنی
اتفاق های خوب،بد یا زشتی که تکرار می شن و حالا برامون عادی هستن

۱ نظر:

  1. ما ایرانیا , عین ژله ایم ( ژله ای که هنوز نبسته )
    تو هر ظرفی بریزنمون , همون شکلی میشیم
    واویلا آقا ! واویلا

    پ.ن : ل.ح

    پاسخحذف

حالا تو بگو