۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

دلواپسی و بهونه

 (اگه دو سه سال کوچیکتر بودم،می رفتم سراغ  عکاسی)
*دلواپسی
این روزا ،باز کردن صفحه ی بلاگر ،در محل ِ محترم ِ کارم از باز کردن سایتهای ممنوعه هخم سخت تر شده،انگار قراره که بزودی بلاگر هم مثل جی میل ریق ِ رحمت ی ایزدی رو تجربه کنه و در ادامه مجبور بشیم که بین بلاگفا و پرشین بلاگ  یکی رو انتخاب کنیم.امیدوارم که این اتفاق ها  موقت باشه چون واقعا من به اینجاعادت کردم و اصلا دوست ندارم از اینجا به هیچ جا برم
*بهونه
به فرنوش گفتم اگه دو سه سال کوچیک تر بودم،حتما می رفتم سراغ عکاسی. واسه ادم ی جو گیری مثل من خیلی عجیب نیست که تو یک دوربین فروشی بشینم و هوس عکاس شدن  نکنم . براش عجیب بود!از نظرش من سنی نداشتم . یک اقای پنجاه و چند ساله(شایدم بیشتر) با دوربین حرفه ایش اومد تو مغازه. از دوربین و عکاسی فقط تعمیر کردنش رو بلد نبود.خب!جوابم رو گرفته بودم. هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست!باید دنبال بهونه ی دیگه ای می گشتم!وقتی بهونه ی خوبی واسه کارات پیدا نمی کنی بهتره که بحث رو عوض کنی!دیگه چه خبر؟؟
موزیک
منو از یاد ببر

۲ نظر:

  1. شما که دوستت هم این کارس
    راحته که شروع کنی

    تنبلی نمیخواد که

    پاسخحذف
  2. داش علی بهونه بدی گرفته‌یا...

    پاسخحذف

حالا تو بگو