از شنبه ها متنفرم
از اینکه قراره یه ماراتن هفت روزه ی دیگه شروع بشه از روزمره گی هایی که شنبه ها بیشتر به چشم میاد
متنفرم
از خبرای بد ِ روز شنبه که امسال هر هفته و هر شنبه با من بوداز این که تو تهرانی زندگی می کنیم که به قول عمو اگر کسي را دوست داریم باید بهش بگیم ، شايد فردا به دار آویخته شده باشد
متنفرم
از اینکه شادی هامون رو راحت به ماتم تبدیل می کننداز اینکه یه خبر ِ بد ِلعنتی ختده رو به دلشوره تبدیل می کنه
حتی از اینکه جز دعا هیچ کر دیگه ای هم نمی شه کرد هم
متنفرم
براش دعا کنین.شاید فردایش روز دیگری باشد
شک نکن
پاسخحذفروز ِ دیگریست
??????
پاسخحذفئه چه شنبه های بی روحی که میادو میره.
پاسخحذفمن که ی عمره می گم این شنبه ها مزخرفه
پاسخحذفمنم که کلاً مرض شنبه صبح ها رو دارم کماکان
فقط نمی دونم چرا ی مدت هر روزم شده شنبه
:(
در ضمن شک نکن که فردا ی روز دیگست
پر از اتفاقای بهتر
تعیرات بلووووگ رو تبریییییییییییک
پاسخحذفDDDDDDDDD:
یعنی آلان بهتره بگم این نیز بگذرد یا لبخند بزن فردا روز بدتریه؟!
پاسخحذفزندگي پر از فراز و نشيبه
پاسخحذفآدمي زنده به اميده
مطمئن باش فردا يه روز ديگه س بهتر از امروز و پر از اميد
پر از آدماي جديد بهتر و مطمئننآ دوستداشتني تر
اگه اون بدونه اين همه دوستِ نديده داره كه اين همه به فكرش هستند بال درمياره ، مياد تا عمو با اون قلكِ محك بزنه تو سرش آقا گري هم اونجا با چادر نشسته زيرش ميگيره پول خوردارو جمع ميكنه
شنبه ها اون همه خنديديم شد بگي چقدر بده؟ يا وقتي يه اتفاق توي شنبه افتاده اون رو و بديش رو به كل شنبه ها تعميم ميدي؟ روزايي هم شده كه پنجنبه ها بارون نيومده . فردا بهتره چون ديگه اون خاطره هاي لعنتي گذشته توووش نيست