۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

تفریحات سالم



*تفریحات سالم

چند روزه تفریحات جدید پیدا کردم. صبحا که می خوام برم سر کار،می رم دم دکه روزنامه فروشی ببینم اعتماد رو بستن یا نه!بعدش هم می رم دنبال کارای قبض هایی که تو این شیش ماه پرداخت نکردیم(گفتیم درگیریه،اختشاشه!!یوهو دیدید انقلاب شد لازم نشد دیگه پول این قبض ها رو بدیم)مخابرات که می رم یاد هومن موسوی می افتم که همیشه با لهجه ساوه ای با مخابرات جمله می ساخت .


*درآمد ،نه امد

آقای" صولتی هستم" امروز زود تر از من اومده بود کافی نت . یک ساعتی رو با حمید سر کرده بود و عجیب بود که دیوونه نشده بود. حمید زده بود شیشه ی میز آقای "ّب" رو شیکونده بود. شیشه بر آورده بود که شیشه ی میز رو بندازه. کلا حمید هرچی درمیاره خسارت همین کاراش رو می ده. آقای رازمهر،(که بهش می گیم مهراز)اومده بود تا ععکسای بچه هاش  رو از تو موبایلش بریزه رو سی دی. بهش نمی خورد بچه داشته باشه . دلم براش می سوزه.نمی دونم چرا .


این کسبه ی مهربون

هانی،صاحاب فروشگاه مکسل بالای پل زنگ زده و می گه خواد بیاد تا رو سیستمش وینوز سون بریزم . اول نشناختمش!(معضلی شده این نشناختن  ها) می گفت به امین اقا زنگ زده و امین جوابش رو نداده بوده.امین سر کلاس بوده و می شد فهمید که تلفن های هانی چه با اعصاب امین اقا چیکار کرده .مهدی آگنی،کافی شاپیه چند قدم پایین تر از ما هم اومده بود. مشتری هم که نداشتیم. جا داشت اجلاس کسبه ی محترم محل رو همونجا برپا می کردیم. هانی از دیدن محیط سون حسابی حال کرده بود. 

*با نام روزهای بی شوهری!


خانوم "میم-نون" بعد از مدتها اومد پیش ما.ممدرضا نژادی هم همینطور. اژدر خوردیم و بحث سیاسی کردیم. یه .بلاگم واسه ی "میم-نون"  ساختیم. اسمش رو گذاشته بود روزهای بی شوهری !که تم شیرازی داشت!(خودش می گفت شیرازیه)موزیک های خوبی هم اورده بود که هیچکدومش رو رو هاردمون  نریخت.امیر علی قیچی هم اومده بود.جاسمین له وی گوش دادیم. از ساندیس و تاثیرش بر حضور میلیونی مردم صحبت کردیم.امیرعلی می گفت تو خیابون با یه آخونده دعواش شده بود. و از این می گفت که با استاد معرفشون سر اینکه خدا وجود داره یا نه بحث کرده!امیر علی دیوونس


 *میان برنامه

آقای "ب" :چرا تو این شرکته نمی شه دانلود کرد...هرکاری می کنم نمی شه؟
ما: مشکل ممکنه از دانلودرتون با شه...دانلودرتون چیه؟
آقای "ّب" : رپید شیر....ا نه ...چیز .... دنلود اکسلایتور پولس!

*فیش حقوقی

ژنرال(پدر بنده) تماس گرفته و می گه فیش حقوقی خودش و دوستاش رو پیرینت بگیرم.حال نداشتم و گفتم نمی شه!باز نمی کنه سایت رو!ایشون گفتند من الان تو سایتشم.پرینتر ندارم وگرنه خودم پیرینت می کردم.خیلی بده بابای آدم دسترسی به نت داشته باشه.

*ابوالفضل علمدار،کیارشُ نگه دار

خانوم "سین"بعد از مدتها اومده . حالش از قدیما بهتره و این خیلی خوبه. مافیا بازی می کنه و باز فکرم می ره تو ماه های ابتدایی سال. بحث روز احضار امین اقا به کمیته ی انضباطیه!داشتیم فکر می کردیم که امین اقا به عنوان سران اغتشاش دستگیر کنند....و بعد لباشس شخصی ها حمله کنن به کافی نت و راهپیمایی های اعتراض واسه ازادیش و....داشتم فکر می کردم که چقدر ادم های با روحیه ای هستیم ما! از بدبختی هامون هم جک  می سازیم . 

*مخابرات!حیا کن

پیامک ها ده تا ده تا میاد و می ره!پیامک دیشب،امشب می رسه!پیامک امشب یا نمی ره و یا وقتی می ره سیصد بار می ره . دیشب که پیامک های کامران ال -کِی صافمون کرد،امشب هم احتمالا پیامک ها ی من،دیگران رو.همین قضیه امشب سبب یک اتفاق جالب شد! همیشه اتفاق های زندگی فخارج از انتظار یقه ی ادم رو می گیرن


1388/10/09


۴ نظر:

  1. یه جایی به فکر این افتادم که اگه بعد از اعدام امین آقا تونل تکمیل نشده باشه ماها که نوبت اعداممون بعدتره چیکا باید بکنیم؟

    پاسخحذف
  2. امشب بعده كلي
    يه عالمه خوندم ازت

    بسي حااااااااااااااال داد

    پاسخحذف
  3. آقاي ام آر آريان هم سلام عرض در بكردم

    پاسخحذف
  4. خداییش ما هر چیم ملت بدبخت بیچاره ای باشیم ولی روحیمون بی نظیرههههه،جون سگ داریم!

    پاسخحذف

حالا تو بگو