۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

روزهای شکننده





 (عکس کاملا بی ربط به موضوع است.سانسورش هم کردیم که کسی به گناه نه افتد)


دیره....دیگه دیره



امروز صبح عملاَ  زمانی بیدار شدم که باید سر کار می بودم.تاخیر هام دارن زیاد می شن و نگران کننده.در عوض روزایی که بیشتر دیرم می شه کمتر دنبال چیزام می گردم.اخیرا صبح ها تا محل کار دکلمه ی شعر های ابتهاج رو گوش می دم.بسیار لذت بخشه.دلم می خواست ترافیک اینقدر سنگین باشه که یه چرت بشه خوابید.ولی کل یوم!پنج دقیقه هه رسیدم

کادوی تولد

امیر علی محبی،مشتری عزیز رقاص ما ،امروز اومده بود و می گفت تولد باباشه!می خواسته واسه باباش کادو کفش بخره ولی داداشش واسش کفش خریده. به همین خاطر اون کادو یه شال گردن،یه لیوان آبجو خوری و یه پاکت سیگار مارلبورو واسش خریده بود . بنده همچنان استفاده از اون چیزا که روش نوشته ریلکس رو با داشتن چنین فرزندی ترجیه می دم


ویروس

برای آقای صولتی هستم عجیبه که کامپیوتر داغون گاراژ اتحاد شیراز،که حاج حسن گاراژی پشتش سوپر فیلم !! نگاه می کنه و آنتی ویروسش نود سی و دوئه و صد سال یه بار آپ دیت می شه ویروسی بشه!ایشون این روزها علاوه بر سوال معروف شاتل یا پارس انلاین ،در مورد کاسپر اسکای و نود سی و دو هم سوالات تکراری رو مطرح می کنن

دوستای قدیمی

یکی از دوستامس امروز بعد از چند سال دیدم.حالش اصلا خوب نبود.بردمش دیدارو. تمام مدت سیگار می کشید و دست و پاش می لرزید.صاب دیدارو چن دقیقه در کافه رو باز کرد.باد اومد تو!منم هم دست و پام لرزید

میان برنامه 

مشتری: آقا ببخشید!این ماوس دستگاهاتون خیلی بزرگن !فقط همین یه مدل ماوس رو دارین؟؟

اندی

حمید می گفت:اگه زمان جنگ اندی می ذاشتن من حتما می رفتم جبهه!قابل توجه حاج صادق آهنگران و سایرین

هت تیر

اخیرا تو متروی هفت تیر پوستر ها قشنگی زدن که همه اش کار یکی از دوستمون خانوم "ب" است .. امروز اتفاقی رفتم هفت تیرو پوسترهاش رو دیدم.در همین راستا انگشتر  خانوم "م"  گم شدو همه مون حالمون گرفته شد.بنده امروز فهمیدم که تو پاساژ ایرانیان علاوه بر موبایل و لوازم کامپیوتر،کاموا هم می فروشن!من در به دره پاساژهای مولتی صنف اینجوری هستم

جناب سرهنگ

یکی از مشتری های پیرمون معوف به جناب سرهنگه که امین دوستش داره. یه اقای اهل دل شصت -هتاد ساله،با چهره ای شبیه پائولو کوئیلو و وینگادا!! که موزیک های لاتین قدیمی گوش می ده. امین آقا یه آهنگ دهه هفتاد هشتادی گذاشته بود و سرهنگ چنان مجذوب ترانه شد که شروع کرد به همراهی کردن و یه لحظه به خودمون اومدیم و دیدیم جناب سرهنگ داره یک ترانه با چهچه خارجی(از اینا که ویتنس هاستن و ماریا کری می زنن )می زنه!خدا همچنان به ما رحم کنه!با این مشتری ها

کوتاهی
اگه پست هام یه ذره دراز می شن،کوتاهی از بنده اس!!پیشاپیش معذرت!ایشال سختی های این روزگار،کفاره ی همین گناه ها بشه

1388/10/02

۴ نظر:

  1. جدا هم سختی های این دنیا حسابه آدمو پاک پاک میکنه

    یه سری معتقدن که اصن اون وری وجود نداره
    همش همینجاست

    همینجا آدم تقاص همه چیو میده
    DDDDDDDDDDDDD:

    پاسخحذف
  2. manam motaghedam haminjasttttttt
    haminja aghaaaa
    rasty daram ro khodam kar mikonam ba smsaye to mokhiye filsoofane beham nariam

    پاسخحذف
  3. علاقمند شدم بدون عکس به درخواست کی بوده؟

    پاسخحذف

حالا تو بگو