۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

روزهای بیداری




چه حالی داره بیداری!



تا اونجا که یادمه همیشه از خوابیدن متنفر بودم،چرا که خوابیدن فعلیست که به بیدار شدن منتهی می شه و این بیدار شدنه دیوونه کننده اس
امرزو اینقدر سر کار خوابم میومد که اگه می رسیدم و حمید رو می دیدم که  تو صحن علنی کافی نت گرفته خوابیده،قطعا پرتش می کردم بیرون و خودم اونجا می خوابیدم. امروز اینقدر دیر رسیدم سر کار که امیر علی-مشتری دوست داشتنی مون(خودم حالم بد شد!) هم صداش در اومد.اامیر علی یکی از مشتری هایه که صبح ها قبل از اینکه بره دانشگاه،سه طبقه میاد بالا و به من سلام می کنه و می ره!گاهی وقتا به مرامش حسودیم می شه!چون من شخصا واسه خودم هم حاضر نستم این سه طبقه رو بالا بیام


خدا منو ببخشه

دیروز به یکی از دوستان خیلی اصرار کردم که شب یلدا رو در کنار عزیزی سپری کنه،چون فکر می کردم سبب شادی طرفین ماجرا می شه!ظاهرا دودوتای ما از ریشه چهار نمی شه. چون به هیچکدومشون خوش نگذشته بود.اگه واقعا تقصیر من بوده،ان شا الله خداوند سختی های این روزگارمون رو کفاره ی گناهانمون بکنه


پرینتر

امروز بالاخره بعد از سه روز کارتریج پرینترمون رو اوردند،در شرایطی که اون یکی پرینترمون هم خراب شده بود و عملا از صبح سرویس پرینت نداشتیم.بیست هزار تومن شمردیم و دادیم به آقای پرینتر تعمیر کن،.کارتریج رو گذاشتیم تو دستگاه ،دیدیم همه چی می گیره جز پرینت .زنگ زدیم شرکت ،می گیم این چه وضعیه؟یارو می گه سری قبل هم که داشتم شارژ می کردم به بچه ها گفتم این کارتریج خرابه،باید عوض بشه!این سری هم که اوردن گفتم بچه ها این همون کارتریجس!گفتم نمی شد به جای اینکه به بچه ها تون بگین به خودمون می گفتین؟بعد ورداشتیم اینو خراب تحویل ما دادین،بیست هزار تومنم گرفتین؟؟یارو در نهایت یه کارتریج نو بهمون انداخت ،پنج هزار تومن تخفیف داد!


میان برنامه
 

مشتری: اقا پرینت من نیومد؟؟
ما: متاسفانه امروز پرینترمون  خراب شده ،کار نمی کنه...
مشتری : آقا دیشب اومدم همکارتون بود،کار می کردا؟؟...

کی ترکی بلده؟؟



کافه توالت

آقای "ب"  ویژگی های منحصر به فردی داره،یکیش اینه که تا حد پنج دقیقه حرفای خوبی می زنه،ولی بعد از پنج دقیقه مغزش می زنه جاده خاکی.
امروز بعد از اینکه طرح های خوبی واسه سیم کشی تو کافی نت داد، مغزش زد جاده خاکی و گفت از توی توالت یه شیلنگ کولری رد کنیم بیاریم تو کافی نت ،وصل کنیم به دستگاهکلاسنو و سرویس نسکافه راه بندازیم...فک کن از توالتی که چاهش گرفته،قراره لوله بکشیم و نسکافه بدیم به خلق الله!حالا مردمش هیچی !وزارت بهداشت هم حتما راضیه!


شاهکارهای حمید

حمید آقا تو این شب ها که کمتر کسی خوشاله،اومده و به امین می گه واسم اندی بریز تو ام پی تیری!درهمین راستا توجه تون رو به

دیالوگی که بین دوستان برقرار شد جلب می کنم
امین آقا :حمید زشته !محرمه!گناه داره!من موزیک برات می ریزم ولی اندی گوش نده

حمید: بابا به خدا ناراحتم...حالم خوب نیس بریز..اندی بریز حالم بهتر شه(اخیرا ادمای افسرده اندی گوش می دن)وگرنه خدا می دونه من امام حسینو قمر بنی هاشم رو چقدر دوست دارم

امین آقا :حالا چرا به من می گی؟انگار مثلا من اطلاعاتیم ،داره جلو ن اینجوری می گه که بهش گیر ندم...اصلا تو می دونی قمر بنی هاشم کیه؟؟

حمید: فامیل اما حسین بود دیگه(تعجب حضار) 

ممدرضا نژادی :خب...اونوقت بابل حوائج کیه؟

حمید: خواهر امام حسین بود دیگه

امین: حمید اینارو بچه دو ساله هم می دونه...اسم پنج تا پیغمبر رو می دونی؟؟

حمید:ابراهیم عیسی موسی محمد ..پنج تا شد دیگه؟؟

چند دقیقه بعد

حمید:بابا محمد معجزه اش خوب نبود...معجزه موسی خوب بود...عصا رو می نداخت مار می شد...اون با حال بود

امین آقا: مگه مورتال کمباد ِ سگائه که عصا بندازه مار بشه حال بده؟؟

حمید...

خدایا !من کجام؟اینجا کجاس؟؟



سر شیشه



از وقتی ممد رضا نژادی بچه خواهر داری می کنه و هفته یه دونه تُک ممه شیشه ای (پستونک سر شیشه)می گیره،تازه فهمیدم بچه داری چقدر سخته!و تازه فهمیدم چرا بقل سر شیشه تو داروخونه از اون جعبه ها که روش نوشته ریلکس می ذارن!و چرا اسم شرکت تولید کننده ی چیزای توی جعبه هه ریلکسه!فک کن هفته ای یه بار باس اون همه پول بدی واسه یه تیکه پلاستیک ناقابل؟؟خدا رو شکر دایی نیستیم،اینایی هم که بهمون می گن عمو بیست سال رو رد کردن،وگرنه نه ما سر شیشه بلدیم بخریم،نه سوت پت و مت بلدیم بزنیم!!


غم نامه


هیئت دم خونه ی ما علم و کتل و بند و بساط که داره هیچ،یه دونه حرم مصنوعی هم درست کردند که مثل اینکه ملت توش پول 
می ریزن.همشیره می گفت دیروز یکی از کودکان سرطانی بیمارستان محک فوت کرده بود و صدای شیون مادرش کل داراباد رو برداشته بود.

اشتباه


امروز یه کلیپ از جواد یساریکا دیدم.از این که پارسال با اون شور و شوق رفتم دیدنش خودم خجالت کشیدم.نژادی هم همینطور.خدایا ببخش!(اشاره می شود به دعای پاراگراف دوم)

 و اینکه

فکر می گردم خوندن اتفاقای آبکی روزانه ی من واسه کسی به جز خودم جالب نباشه!ولی تو این دو سه روزه دیدم که خیلی از اونایی که فکرش رو هم نمی کردم دارند این نوشته ها رو می خونن!امیدوارم تا در اینده روزهای جذاب تری داشته باشم که اگه کسی لطف کرد و وقت گذاشت و اینا رو خوند،حوصله اش سر نره فحشمون نده!عجالتا تا فردا

 موزیک امشب

 اینو یکی از خواننده های ایرانی هم دزدیه خونده.حالا کدومشون بهتر خونده؟انتخابش با شما




 
1388/10/01

۳ نظر:

  1. مثل این آقای امیر علی نعمته
    خود من وقتی یه آشنا می بینم از تنبلی سلام علیک کردن سرم می ندازم پایین که یعنی ندیدمت
    اسم خودمم می ذارم اجتماعی رفیق باز لوووووووووووول

    پاسخحذف
  2. واقعن رفتین جواد یسادری رو از نزدیک ملاحظه نمودین؟؟؟؟

    آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چه همتی
    :DDDDDDDD

    پاسخحذف
  3. =))
    اگه می دونستم کافتون انقد فانه میومدم اونجا فیس بوک بازی!!حالا ایشالا دفترچه کنکورمو میارم اونجا پر کنم فان کنم!
    .
    نسکافه چیه،اومدیم خودتونو ببینیم

    پاسخحذف

حالا تو بگو