۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

نتورک مارکتینگ ازاد شد!!



*سرمای صبحگاهی

وقتی بیدار شدم که بابام از آزمایشگاه برگشته بود . چند وقتیه که فشار خونش ناموزونه و امروز نوبت آزمایش خون داشت. از خونه که زدم بیرون سرمای بدی رو حس کردم. روز بدی به نظر نمی اومد ولی خیلی هم علئم خوبی از خودش نشون نمی داد.اصولا تو هوای سرد نباید انتظار اتفاق های خوبی رو داشت . باید می رفتم اداره برق تا فیوزمون رو ازشون بگیرم.از دم در کافی نت رد شدم.اقای غر ایستاده بود. نمی دونست امروز از ساعت ده و نیم کارمون رو شروع می کنیم.

*روشنی من از تو

آقای بابا برقی واحد قطع و وصل گیر داده که نامه ی قطعیت کو.می گم نداریم.به ما از اینا ندادین.با تعجب و لحن طلبکارانه می گه : مگه می شه؟؟دلم می خواد جفت پا برم تو صورتش!جواب شوت بازی کارمندای اونا رو هم من باید بدم.در نهایت یه فیوز داغون ِ شکسته به ما داد!جلو سگ می نداختی نگاش نمی کرد(اصولا جلو سگ هر چی بندازی نگا می کنه!من امتحان کردم).

*میان برنامه

(استثناً در اداره برق-واحد قطعی -وصلی)
خانومه: سلام آقا..این برق ما قطع شده اومدم که واسمون وصلش کنین
آقای برق قطع کن-وصل کن(بعد از نگاه کردن به قبض خانومه) :خانوم لطف کنین اول قبض رو پرداخت کنین بعد بیاین واسه وصل کردن

*دیوونه خونه

آقای غر داره غر می زنه،آقای "ب" سوالای چرند می پرسه ،کامران ال-کی(لک لک)  تو ما تحتش عروسیه که روزنامه کیهان نوشته شرکت های نتورک می تونن با مجوز کار کنن و هر دو دقیقه یه بار با اون صدای نازک ناز داره چه وای ِ رو اعصاب روندش می گه. یه نفر تو مسنجر گیر داده که چرا امروز اینجوری ای...بی عصابی......خانوم "ن" پنج دقیقه یه بار زنگ می زنه می گه پیرینت من چرا نمیاد....اینجا دیوونه خونه اس و من اعصاب ندارم

*تف به این...

مهران،داداش مهدی آگنی ،که چند قدم  عقب تر از ما کافی شاپ دارند ،اومده.صمیمی و گرم ،اما نه با لبخند همیشه گیش. یادم می افته که مهدی گفته بود دوستش رو چند روز پیش کشتند. امین اقا زنگ می زنه و می گه احضارش کردند به کمیته انضباطی احضار شده .احتمالا به خاطر شونزده اذر. آقای "م" هم که روز عاشورا تو خیابون بود می گفت خیلی زور زده بوده که کسی دست و سوت نزنه یا اقدام به ضرب و شتم و اینا .ولی خب نشده بوده

*یک قانون اساسی

هروقت دنبال چیزی بودم،گیر نیاوردم.فک کن تو بازار ایرانیان به اون عظمت ،ما دنبال یه چیز چهار پنج هزارتومنی گشتیم و نبود!این یک قانونه تو زندگی من!و قانون دیگه این که هر وقت منتظر تماس،یا پیامک هستی،بدترین فرد ممکن مرتب به تو زنگ و پیامک می زنه.کامران ال -کی یک مسیج رو میلیارد هزار بار!فرستاد :روزنامه ایران نتورک رو آزاداعلام کرد.

*هوشمند

قبض تلفن خونه ی دوست بابام فضایی اومده . امشب دیدم داشت باهاش در مورد اینترنت پرسرعت و دی اس ال حرف می زد.کارم ساخته اس.به زودی دستور انقلابی ِ واسه این رفیقم اینترنت جور کن رو صادر خواهد کرد

فان.

کتاب "این مردم نازنین"  رو خوندم.روایت های ساده ی کیانیان از زندگی بیرونش  .به کیانیان حسودیم شد!تمام ثانیه هاش ،فانه
ایشالا بزودی می رم سراغ کتاب " شما که غریبه نیستین"زندگی نامه هوشنگ مرادی کرمانی."این مردم نازنین " رو از دست ندین.فوق العاده عالیه 
1388/10/08

۶ نظر:

  1. عصاب داشتی دیروز که ...

    پاسخحذف
  2. سگ هر چی بندازی جلوش نگاه نمی کنه؟؟؟ واقعا؟؟؟؟؟ :)))))

    پاسخحذف
  3. اتفاقآقبض تلفن قبلیمونم اومده خفن پنج رقمیبود ناکد اوت شدیم رفت

    پاسخحذف
  4. شما كه غريبه نيستين و خوندم علي
    عاليه

    حتمن بخون

    پاسخحذف
  5. این کیانیانم احتمالن ثانیه های فان زندگیشو می نویسه،از همون روحیه بالامون نشات میگیره...وگرنه دل خوش سیری چند!
    شما که غریبه نستینو پارسال موقع امتحانا خوندم.کلن من موقع امتحانا ترجیح میدم بیشتر کتاب بخونم تا درس.این ترم این مردم نازنینو شاید شروع کردم!

    پاسخحذف
  6. salam admin,,
    kheily zood miram soraghe asle matlab,, asle matlab :
    man ye NM irani mishnasam ke ghanoonie,
    age mikhay az ertebatate va ettelaat va tajrobiate khodet daramad dashte bashi, ba in shomare tamas begir
    team e khoobi dar entezar e hamkari ba shomast.
    09123405069 mazaher

    پاسخحذف

حالا تو بگو