۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

پر و خالی


*پرو خالی
شنبه ی این هفته،برای اولین بار به تعهدم در  نوشتن در روزهای زوج ،خیانت کردم و طبیعیه که الان حس خوبی از گفتنش نداشته باشم . توی ذهنم پر از حرفه که دلم می خواد بنویسم شون و از طرفی اینقدر خالی از کلمه اس که نمی تونم بنویسم . همین امروز خیلی سعی کرد بنویسم. توی ذهنم پر از سواله که واسه هیچ کدومش جواب منطقی پیدا نمی کنم و در راس همه شون اینکه من چرا باید با فیلتر شکن وارد بلاگر بشم تا بتونم بنویسم ،در حالی که خواننده ی وبلاگم می تونه بدون فیلتر نوشته هام رو بخونه!!!و از اون بدتر اینکه همین چیزایی که اینجا می نوبسم رو هم می تونم تو بلاگفا بنویسم و عجیبه که اونجا فیلتر نیست. به هر حال اگر روزی دیدین وبلاگم هم فیلتر شده،می تونین به ادرس www.matrooz.blogfa.com مراجعه کنید.البته امیدوارم کار به اونجاها نکشه چون به اینجا و محیطش عادت کردم
*تردید
چند روزه دچار تحول شدم. از تموم چیزایی که قبلا لذت می بردم بدم اومده. احساسم نسبت به ادما عوض شده. نسبت به خیلی چیزا بی تفاوت تر شدم . تا چند هفته پیش ،فکر می کردم که یه قسمتی از زمان و انرژی ما متعلق به دیگرانی ست که کنارشون زندگی می کنیم ،اما الان وقتی دوستی رو می بینم که خیلی حالش خوب نیست،پرسیدن ِ :چی شده که ناراحتی ؟ رو ورود یا دخالت تو حریم شخصی ادم ها می بینم.قبلا  هر از گاهی به دوستام مسیج می زدم یا تماس می گرفتم.بدون اینکه فکر کنم تا حالا طرف به من چند بار مسیج یا زنگ زده. در حالی که این روزا فکر می کنم که مسیج یا تماس تلفنی و یا حتی قرار ملاقات با کسی که زنگ یا مسیج نمی زنه،تحمیل کردن یک رابطه است. من دارم عوض می شم.







۲ نظر:

  1. عجیبه که من هم چند روز به همین عوض شدن دارم فکر میکنم. برام جالب بود که روز نوشت عمو مطبوعات هم با فکرم شبیه شد.

    پاسخحذف
  2. عوض شدن که بد نیس
    فراموش کردن بده

    پاسخحذف

حالا تو بگو