۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

خیلی وقته



خیلی وقته که تو زندگیم از  خیلی چیزا خبری نیست
خیلی  چیزا یی که یه زمانی ،خوشحال،ناراحت یا نگرانم می کرد
خیلی وقته که مثل چند ماه پیش ،دیگه به رختخوابم با ترس و لرز نگا نمی کنم
می دونم بی خوابی اونجا منتظرم ننشسته!می دونم که دیگه از بی خوابی خبری نیست
خیلی وقته که بعد از خنده های عمیق ،افسردگی ِ بعد از خوشحالی سراغم نمیاد
همیشه فکر می کردم که این قانون خندیدنه!ولی ظاهرا این ماییم که تصورات غلطمون رو هم قانون می کنیم
خیلی وقته که الکی عصبانی،ناراحت یا افسرده نمی شم
خیلی وقته که مثل قدیم تو گذشته سیر نمی کنم...عکس نگا نمی کنم،خاطره مرور
نمی کنم به تقویم نگا نمی کنم !
حتی این حواس پرتی ِ ازار دهنده رو هم دوست دارم
شاید این همون ارامشیه که مدتها بود دنبالش بودم .به هر حال خدا رو شکر می کنم
حالا می تونم بگم که همه ی حالت های بد ادما هم یه تاریخ انقضایی داره!
و در کنار همه ی اینا،یک احساس خوب و نگران کننده هم هست!
که فعلا کاری به کارم نداره!بعضی وقتا شاید
داری واسه خودش بازی می کنه!
می ترسم از روزی که بازیش تموم بشه !

۶ نظر:

  1. حس انتظار یه حسی ئه که هم میتونه کشنده باشه هم امید بخش!!
    باید ببینی تو کدومش رو میخوای.
    اما همیشه نمیشه برنده بود.

    پاسخحذف
  2. علــــــــــــــــــــــــــــــــــی دپرس شدم باز که!!!!!!!

    پاسخحذف
  3. انگار یکی فکرا و حسای منو خونده و اورده رو کاغذ
    عجیب
    عجیب
    عجیب
    اما واقعی

    پاسخحذف
  4. chikar kardi ke dige injori nashodi?????????

    پاسخحذف

حالا تو بگو