۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

کوچیکانه


یه صدای مهربون از اونور خط می گه :
نیستی،کم پیدایی،زنگ نمی زنی،حالی نمی پرسی
اصلا منو یادت هست؟؟
براش توضیح می دم که خیلی وقته کافی نت نمی رم
خیلی وقته زیاد سمت اینترنت نمی رم 
اینکه عموم سر پنجاه سالگی زن و بچه رو ول کرده
اومده ایران و می خواد بمونه و داریم براش به قول خودش
"جاهاز"!!و خونه و ماشین جور می کنیم
ازش می پرسم :شما چه خبر؟؟تز دنیای مجازی چه خبر؟؟
یه ساعت توضیح می ده که فلانی برگشته فیس بوک
فلانی با فلانی دوست شده 
اون یکی با این یکی دعواش شده
این یکی با اون یکی آشتی کرده
......!!!
حرفاشُ ادامه می ده و واسه من یه سری خاطره
از یه جاهای دور زنده می شه!!
با ودم می گم ملت چه حوصله ای دارند به خدا!
بعد بیشتر فکر می کنم  می بینم خیلی از این اتفاقا 
چیزایی بودند که روزگاری نگرانشون بودم 
و حالا که روز به روز دارم دور تر می شم 
کوچیک تر از قبل  به نظرم می رسن
جالبه که از هرچیز هر چقدر فاصله بگیری
به همون اندازه برات کوچیک و بی ارزش می شه

۲ نظر:

  1. دقیقاً
    :)
    موافقت شدید ال لحن ما را پذیرا باشید

    ل.ح

    پاسخحذف
  2. ترک عادت موجب مرض است! آیا؟؟
    جدا؟؟ ایول!
    خوبه کهو مگه بده حالا؟
    ولی در کل راضی ام از اتفاقی که افتاده!

    پاسخحذف

حالا تو بگو