۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

سکوت


تو روزای بی خبری زندگی می کنم. اینقدر از رسانه های خبری دور شدم که حالا به سختی می تونم در مورد اتفاق های روز صحبت کنم. تو روزهایی که روزنامه ها به لعنت خدا و نفرین سگ هم نمی ارزند،چه فایده ای داره روزنامه خوندن و مجله ورق زدن؟وقتی هیچ روزنامه ای نه حرف دل تو رو می زنه و حرف دل خودش رو!بلایی که گاهی سر وبلاگ خودم هم میاد!طفره رفتن از نوشتن بعضی از واقعیت ها،تنها به این دلیل که خواننده های وبلاگم من و روابط منو  می شناسن و راحت می فهمن که در باره کی ،چه چیزی رو دارم می گم و همین باعث می شه حاشیه های زیادی بوجود بیاد اتفاق هایی که بیفته که نباید بیفته و...!گاهی برای یک ذره آرامش،سکوت لازمه.
بعد التحریر
این عکس رو تو یکی از فید های دوستای فرند فید دیدم و خوشم اومد. ازش اجازه گرفتم و با چند هفته تاخیر استفاده اش کردم


۲ نظر:

حالا تو بگو