۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۰, شنبه

اردیبهشت/سه

 *
بحث روز فعلا بحث کلیه سرماخوردگی مامان و عمل اخر هفته اش هست
تصمیم ندام برم دکتر مجاری
به نظرم خوبم
یه اتفاق نظرمو رو عوض میکنه
ارضای بدون انزال
وقت میگیرم از دکتری که ند سال پیش بابت بیماری
پوستی پیش رفته بودم
میرم دکتر . منشیش بی اعصابه و ترکیبی از معصومه و خانوم مسعودیه
نوبتم میشه میرم تو . دکتر برام سونو مینویسه
سونو رو انجام میدم. میه چیزی نیست با خال راحت و یه سلکسیب میرم خونه
*
 کرایه راننده پیمان رو به حساب شرکت میزنن. باید واریز کنیم و صالح میگه نه
میگه مشکل مالیاتی پیش میاد . مشخصا زده توکار اذیت کردن 
و مسلما نیم نگاهی هم به اذیت کردن من داره
وقتی میگم خودتون حلش کنین تقریبا گره کار باز میشه
*
غلام نظافتچی خشمپ شب میزنه و میگه پنجشنبه میاد . خونه
رو برای اومدنش اماده میکنیم .عصر میرم خونه مادربزرگ که ارومترین جای دنیاس
حاصل نظافت غلام تو اتاق من دیوارای تمیز و گلهاییه که خم شد
*
پنجشنبه بلیت میگیریم و میریم شمران سنتر برای فیلم صدام . 
از خونه مجید اینا به سختی مییم تا اونجا . چند بار گم میکنیم
انقدر با عجله میریم که یادمون میره پارکینگی که پارک کردیم رو یادداشت کنیم
فیلم افتضاحه و یه نفر وسط فیلم مرتب گاز معده رد میکنه که ما میندازیم گردن
مجید. شب میریم رستوران محبوب من توی پاساژ بغل شمرون 
معاشرتمون از فیلمی که دیدیم بهتر بود
*
جمعه تصمیم دارم استراحت کنم . کانالای ماهواره رو اپدیت میکنم و تصمیم گرفتم
نظمی بهش بدم. عصر دایی و مادربزرگ میان عیادت مامان . همزمانسارا دوست شقایق چند تا 
ساک میفرسته که بذاریم تو انباری . هر تیکه رو که باز میکنیم دایی میگه مال اباس
شب با مولود و نمو میریم پارک قیطریه. مشخصا دلش گرفته میریم و بستی میخوریم بعد از مدتها
یه خانومی توی پارک دست میکشه رو سر نمو و میگه عنت دهن این مردم 
شب خوبی رو رد میکنیم. 

                                     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو