۱۴۰۲ آذر ۱۸, شنبه

18آذر

امروز سالگرد شروع رابطه من و ح هست

دیشب وقتی از کنسرت تهمورس برمیگشتم دیدم یه عکس خونی 

مانند از دستش گذاشته . تا صبح نکران خوابیدم

امروز روح دخترانه ای دارم . ناراحتم

به گذشته برمگیردم . حس خوبی ندارم. خاطرات خوبی 

پیش روم نیست . روزایی رو به یاد میارم که با میم 

بود . روزایی که تشنه توجهش بودم. روزایی که براش واقعا میمردم

روزایی که برای چند دقیقه دیدنش به در و دیوار میکوبیدم

شبی که فت با کسی بیرونه من رفتم سر کوچه شون تا ببینم کیه

اون هیچ وقت قدر دان علاقه من نبود . نگاهی متفرعن داشت

و نیم نگاهی به پسرای دیگه . حالا که با اکانت فیک

دنبالش میکنم اینو بهتر متوجه میشم. انتظار واکنش احساسی

ازش امروز ندارم. راستش براش ارزوی روزای خوب رو هم ندارم

ارزوی روزای بد رو هم ندارم .ولی میدونم که حالا حالاها کسی 

پیدا نمیشه که مثل اون دوستش داشته باشم

میتونم بگم که واقغا زندگی عاطفی من بعد از اون به فنا رفت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو