۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

پله ی یکی مونده به آخر


+
پنج دقیقه ، دو تماس کوتاه تلفنی . 
اولی تبریک تولد یک دوست و دومی تسلیت به دوست دیگر
خوشحالی تبریک کوتاه بود و ناراحتی تسلیت کمی طولانی تر.
به خودم میام و می بینم که هنوز دارم به مُردن فکر می کنم...
+
دقیقا یادم نیست که کدوم اتفاق باعث شد که بیشتر از 
همیشه به مردن و دنیای بعد از مرگ  فکر کنم 
شاید بعد از کتاب "این برف کی آمده " بود یا بعد از
فیلم "پله آخر " یا داستان "مردگان" اقای جیمز جویس
یا شایدم "بهشت زهرا"یی که هر روز ناخواسته از کنارش 
می گذرم تا مسیر محل کار تا خونه رو طی  کنم .... 
+
با خنده می گم :کسی که سیگار و نوشابه رو می ذاره کنار
حتما به زندگی خیلی امیدوارشده!!و با این حال هنوز فکر می کنم
هیچ چیز نمی تونه جلوی مرگ رو بگیره!دکتر می گفت تو عالم 
مرده ها،زمان دیگه معنایی نداره  انگار متوقف میشه و دیگه چیزی
نمی گذره که بخواهی گذشتش رو حس کنی !تو دلم می گم پس  میشه
یه شکم سیر تاخیر داشت و دیر کرد و با یک چهره در هم و عصبانی 
رو به رو نشد!! با خودم فکر می کنم که دنیایی که هیچ چیزش از 
ماده نیست چقدر می تونه خوب باشه! بهشت و جهنم رو فراموش 
می کنم می گم : چه قدر خوبه که  آدم تا اَبَد زنده نمی مونه ،ولی می تونه
تا اَبَد  بمیره!
+++
محمد قوچانی در یک اقدام عجیب هفته نامه اش رو به دویست
صفحه رسونده . می تونید زندگی رو ول کنید و بنشینید فقط 
این مجله  رو بخونید. موسیقی انتهای وبلاگ کاریست از گروه
کووات که من و تقریبا تمام دوستام عاشق این آهنگن

مقام شاسیار -گروه کووات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو