۱۴۰۳ دی ۲۲, شنبه

پسا غلامی

*

وقتی با صالح درگیر میشی اصولا دو استرتژی پیش روته

یا میتونی فاصله بگیری بعد از چند روز ابراز ندامت کنی و قضیه ماسمالی شه

یا بری تو مجادله و قید همه چی رو بزنی 

غلامی گزینه دو رو انتخاب کرد قرار بود شنبه بیاد دفتر و نیومد

حساب کتاب نکرد و کار رو انداخت به دعو

*

صبح یکشبنه با قطعی مجدد سیستم شروع شد. اینبار خدمون وارد عمل شدیم

ظاهرا مدیر سازمان لج کرده بود و باید اونروز کار تمدید مجوز رو یکسره میکردیم

غلامی گوشیش از دسترس خارج بود و جواب هیشکی رو نمیداد

پیمان رفت اداره مالیات و کار تو دو ساعت جمع شد

امیدوار بودیم که به زودی سیستم وصل شه

ماشالا با راننده های اونور درگیر بود

اونا فهمیده بودن بارنامه ها سوریه و داستان شده بود

شب با صالح تو یه کافه قرار میذاریمم و استراتژیهای جنگی علی غلامی

رو میچینیم

*

دوشنبه است و صالح رفته سازمان . شب کنسرت میلاد  درخشانی رو داریم 

مولود به علت اندوسکوپی و کولنوسکوپی نمیاد و احتمال منم نمیرسم برم

سیستم هنوز قطعه . تا عصر همچنان همه رو دستی میزنیم. تا 6 خبری 

از اتصال نیست . ماشالا شاکیه و مرتب غر میزنه 

دوتا راننده هستند که بدون کد نمیرن . دل به دریا میزنم و میرم سمت سالن کنسرت

میرسم . برمنامه سر تایم اجرا میشه .اجرای فوق العاده ایه

 به ارامش میرسم تو روزایی که ارامش گم شده

*

سه شنبه صبح سیستم وصل میشه و برقرار میشیم . تمام بارنامه ها قبل رو میزنیم

ماشالا مریض شده و وسط کار میره خونه

با صالح کار رو نصفه نیمه جمع میکنیم واکنش دفاعی من در قبال 

همه چیز تعطیل کردن کلاسه. کلاس نمیرم و کاراها رو تا حدی پیش میبریمم

*

چهارشنبه است و قراره دیگه بی داستان بگذرونیم . 11 بارنامه سوری 

رو میزنیم . بین علمای کارخونه دعوا میشه که کرایه کل بخوره یا پلیسی 

همه رو باطل میکنم . وقتی میرسم تهران میگن عین همونا رو دوباره بزن

عصبی و کلافه ام دنبال قرص ارام بخش میگردم و نیست

*

پنجشنبه سبک و راحت کار رو جمع میکنیم . ماشالا که هنوز مریضه نیومده

انگار یه قرصی رو اشتباهی خورده و مسموم شده . بعد از کار میرم خونه

عصر با ژینا قرارا دارم میرم دنبالش. سرتایم میرسم

میریم رستوران پدیده شهرک غرب . میگفت الناز بچه دار شده 

تو رستوران کباب خوب میخوریم و از موزک و بزن و برقص بهره میبریم

بد نمیگذره بهتر از خونه عمه شمسیه که نرفتم

اخر شب خسته برمیگردم خونه

*


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو