۱۴۰۳ آبان ۵, شنبه

همچنان گوش

*

درگیری من وگوش ادامه داره شنبه میرم و ام ار ای رو به دکتر نشون میدم

زمان زیادی میشینم تا نوبتم شه

جواب ام ار ای خوبه  ولی تست شنوایی سنجی میده

میرم پیش اقای کچل مهربان

شلوغه. وسط شلوغیا منشی شون قهر میکنه و میره

وقتی جواب اماده میشه که دکتر رفته

قبل از رفتن به خونه یه سوسیس سیب زمینی مسعود

سفارش میدم و میرم خونه. نیما قراره بیاد و قرارداد خونه 

شقایق رو تمدید کنه . تو خونه سر دیر اومدن نیما دعواس

ولی سر تایم میاد. کار انجام میشه و شام میخوریم

من که سیرم سالاد میخورم . نیما سر شام تعریف 

میکنه که روزی که دزد خونه شون رو زد و طلاهای مامانش رو با کاغذ خریداش

بردچیزی پیدا نکرده بوده و اموال مسروقه رو تو کیف مدررسه این ریخته بوده و اینم ناراحت بوده

که فردا چجوری بره مدرسه

*

بین مریض بنا میشه برم تو مطب دکتر . با این حال سه چهار نفر قبل از من میرن تو

دکتر همه چی رو اوکی اعلام میکنه و منت خر ذوق میزنم بیرون و یادم میره

 بپرسم برای گوش هوا گرفته چه کنم . به خودم  فحش میدم . شب پرسپولیس بازی داره

میبازه و من هم ناراحت باخت تیمم و هم سوالی که از دکتر نپرسیدم

*

پنجشنبه با مجید و سارا میریم تیاتر . از صبحش استرس گرفتم که کارا طولانی بشه و نرسم

هوس کله پاچه کردم پس صبح زودتر راه میفتم و کله رو میزنم 

شاید پنجشنبه ها رو روتین این کار کنم

. دنبال بچه ها میرم و زودتر از موعد میرسیم . نمنمایش خوبی نیست

چبرای شام میریم جایی که سارا میگه برخلاف سرچ مجید جای نشستن و محیط گرم

و صمیمی نداره میگیریم میریم خونه سارا و فیلم در بلژیک رو میبینیم

سر دردای عجیب و حالات بد تو گوشم حس میکنم. غذاش خوب بود

*

جمعه تمام وقت توی تختم عصر میرم و قطره ارتلاک میگیرم . ظهر همه بهشت زهرا رفتن

و نگار بچه رو برده بالای قبر مادرش . صحنه دردناک و اشک اوریه. زندگی یه درام 

ازار دهنده اس . اخر شب با مولود حرف میزنم که از رابطه اش راضیه 

دوست پسرش رو نشونم میده و اخرین امید من به رابطه با اون خاموش میشه

۱۴۰۳ مهر ۲۸, شنبه

تنهاییام؟غمت نیست

درست  در زمانی که منتظری همه چی خوب پیش بره

همه چی خراب میشه

گرفتگی گوشم برمیگرده و از بین رحمانی و هدایتی متخصص گوش

از دومی وقت میگیرم . میرسم و منشی میگه 40 دقیقه از الان زمان معطلی تونه

میرم تو ماشین میشینم و مردم رو نگاه میکنم

که میخندن خوشحالن عاشقن و زندگیشون در جریانه

یاد روزی میفتم که با ح اومدیم پیش این دکتر و دعواش شد

ح بی معرفتی که بلاکم کرده و حتی اگه بفهمه من مردم

ککش هم نمیگزه

دکتر تست شنوایی سنجی میده

مسول تست ادم خوش اخلاق و مهربونیه بر خلاف تمام ادمایی 

که امروز باهاشون سر و کار داشتم

تست رو دکتر میبینه و میگه موردت اورژانسیه

امپول و کورتون میده . میرم بیمارستان و تزریق رو انجام بدم

تزریقاتیه گفت شل کن گفتم حاجی ما خیلی وقته شل کردیم

امپول رو بد میزنه با درد میرم خونه

*

از یه دکتر دیگه وقت کیگیرم و میرم. حجم کورتونها انقدر زیاده که میگرخم

دکتر دوم بعد از چند تا تست همون دتاروها رو مینویسه و البته ام ار ای

و البته توصیه به تزریق. میگرخم قدری. تست فشار گوش رو هم به تستها اضافه میکنه

و میرم و پیش همون اقا انجام میدم

اقا میگه بیا یه نتوار جدید از گوشت بگیر چون بهتر شده انگار

*

جمعه وقت ام ار ای داریم . تا جمعه کلی کولی بازی دراوردم

گوشم خوب نیست و میترسم

صالح قرارا میشه باهام بیاد. دم رفتن کارت ملیم رو پیدا نمیکنم و کل اتاق 

رو به هم میریزم . نهایتا با کارت ملی قدیمیم میرم 

پذیرش میشم و برای گرفتن دارویی باید برم داروخونه

مسول پذیرش کلییک اشتباهی اسمم رو عابدین مینوسیه و الاف میشم

وقتی برمیگردم صالح هم اومده. صدامون میکنن میریم بالا

انژوکت به دستم میزنن و میرم برای ام ار ای

نتیجه اش رو میگیرم و میرم خونه 6 ساعته هیچی نخوردم و به لطف

کورتون اژدهای سیری ناپذیری ام

در دسترس ترین جای ممکن کارت ملیم پیدا میشه

تولد خاله رو تبریک میگم 

بازی استقلال رو میبینم که سه تا گل میخوره

میرم تو رختخوابم و به تنهاییام بیشتر فکر میکنم



۱۴۰۳ مهر ۲۱, شنبه

حال من بی تو

*

بعد از هزاار سال قراره برم کلاس

بارگیری ها کمه

دقیقا لحظه رفتن من مشخص میشه 20تا ماشین اونجان

صولت قرار میشه بره پیس ماشال

من به کلاس میرسم . اونقدرام بد نیستم به نظر خودم

کارای کارخونه تا شب طول میکشه

*

بلیت کنسرت دارم . تنهایی میرم . سر تایم میرسم

معطل میشیم تا وارد سالن شیم

اجرای دارابی فوق العاده اس

لذتت موسیقی رو میبرم

با حال خوب میرم خونه

*

کنسرت عصار رو  داریم . ظهر کارا زود جمع میشه

ماشین رو میذارم دم دکون بابک  سعی میکنم بخوابم ولی 

نمیشه . عصر میرم دنبال مجید. دم سالن کنسرت

سارا و حسام رو میبینم . صالح پیام داده حال باباش خوب نیس

و برنامه صبحانه فردا کنسله

کنسرت سر تایم شروع میشه . بغل دست من یه زوج عجیب 

غریب نشستن که با اهنگها به وجد میان . این سالن  برای من

خاطرات زیادی داره .کنسرتهای زمان مجله و روزهایی 

که به خواهر و مجتبی میومدیم 

از حال من بی تو فیلم میگیرم. به اندازه شب قبل خوش نمیگذره

بعد از کنسرت میریم ذستارخان برای شام. جا پارک سخت پیدا 

میکنم غذای بدی میخوریم . سارا یوهو میگه تول حسامه

حسام کلافه و سر در گمه. مجید در خلال حرفاش میگه ح 

استوری دست و ابمیوه با یه مرد گذاشته و میرینه تو همه چی

*

جمعه دلتنگی . همه اش خوابم و همه اش تو فکر . دلم میخواد ح برگرده

عصر به هوای بیرون رفتن میرم دم خونشون و رد میشم

برگشتنی هم همینطور . امشبم میگذره و نمیبینمش

دلم برای خودم میسوزه و حال من بی تو

۱۴۰۳ مهر ۱۴, شنبه

تو قلب من یه امپراتوره

 *

هفته پرتلاطم با حمله موشکی اسراییل به ایران و حمله تلگرامی من با ح

شروع میشه . اخرین تلاشهای من برای ارام گرفتن

برای برگرداندن 

منی که خود خواسته میخواستم از رابطه بیام بیرون

حالا دارم تقلا میکنم که برگردم به موقعیتی که

کسی بهتر از من پولدار تر از من و احتمالا

بلد تر از من پرش کرده . تمام اینها به تنهایی غم انگیزن

برای منی که تنها ترین موجود ممکن شدم

منی که دوستای زیاد رو از دست دادم و از جریان عادی 

زندگی جا موندم ح برای اولینبار و احتمالا تا ابد منو بلاک

میکنه و حتی استوریهای واتساپم رو میوت میکنه

در اخرین پیام میگه رابطه اش جدیه  و قراره خانواده ها هم

یکدیگر رو ببینین . این پایان احتمالی عمیق ترین رابطه زندگی من بود

تو قلب من یه امپراتوره

*

بدنبال داستانهای جنگ شقایق ناراحت و افسرده 

صحبت از برگشتن میکنه

کاش حداقل الان این تصمیم رو گیره

*

یکی از روزهای میایم سر کار و میبینیم باز مجوز قطع شده

غلامی تو سر زنون میره پایین و میگن مشکلی نبوده و نباید قطع

باشیم . مشخص میشه سازمان به اشتباه مارو قطع کرده

با این حال صبر میکنیم تا وصل شه . نمیشه حتی ساعت 12 شب

صولتی لپ تاپ رو برده خونه تا به محض وصل شدن بارنامه شونو بزنه

چهار صبح وصل میشه خطر از ما عبور میکنه

*

جمعهرو گذاشتم برای ژینا . تا اخرین لحظات ققبل از رفتن 

نگاهم به گوشی بود که  شیاد خبری از ح بشه . من دیوونم

میرم دنبالش. برخلاف تصورم خوشگل تر شده

دلم میخواد براش بمیرم

معاشرت خوبی بود شب حس میکنم اشتهام باز شده

شاید این غصه منو از پا در بیاره

شایدم نه ورژنیقوی تر از قبل برام بسازه