۱۴۰۳ تیر ۱۶, شنبه

جوانه

 *

دومین گیاهی که کاشتم هم سر از خاک بیرون اورد و روز به روز داره قد میکشه

تو فصل تاراج درخت جوونه یعنی یک قیام

*

فوتبال بلژیک فرانسه رو بیخیال میشسم و با دایی میریم

مراسم یاد بود استاد کیانی نژاد 

جوونتر که بودم عاشق اهنگسازیش بودم

به هنرش تو رویای خودم امتیاز میدادم و از شنیدن کارهاش لذت میبردم

برنامه با سخنرانی و اجرای موسیقی ادامه پیدا میکنه

وحید تاج و علیشاپور هم میخونن . لذت میبرم از موسیقی زنده

و ناراحتم از اینکه چقدر پیر شدن

*

در حال خوندن کتابی از اسماعیل کاداره هستم که خبر مرگش

رو میشنوم . تازه داشتم از اشنایی با کتاباش لذت میبردم

ولی الان اگه تحسینش کنم مرده پرستی حساب میشه

*

اخر هفته میریم کنسرت حمیدرضا نوربخش 

همزمان با روز تولد داییم . این بهترین هدیه براشه

وقتی میان یه کیسه چیپس دست زنشه که منو میترسونه

خداروشکر میذاره تو کیفش

برنامه دلچسبی نیست . اونجوری که باید حال نمیکنم

میریم خونه. سر راه هوس ذرت میکنم ولی هیچ جا نداره

آب انبه میخورم میرم خونه

*

روز انتخاباته . قراره برای دایی تولد بگیرن 

ولی پرنیان خورده زمین و سرش شکسته گ

و برنامه کنسل میشه . عصر میرم تنهایی رای میدم

مدرسه غیبی . با مدیر اونجا شوخی میکنم میگم ما 

بچه بودیم کبودمون میکردین !!

کیت اسپانیا پوشیدم اگرچه طرفدار انگلیسم

انگشت میزنم ترکیب قرمز و ابی رو انگشتم میبینم

اقاهه میگه رنگ لباسته. شاماری میگه اخر هفته بیاین کردان

میگم باشه . نمیدونم میریم یا نه

دوتا فوتبال رو میبینم اسپانیا و فرانسه میبرن

پرتغال و المان حذف میشن

از دور به گیاهم نگاه میکنم . قد کشیده

این دوست عزیز و سبز من 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو