۱۴۰۰ تیر ۱۲, شنبه

پدر

 


تنها کسی که دلش بیشتر از من .

برای من میسوزه

بیشتر از من 

برای من نگرانه

پیگیرتر از من

پیگیر کارای منه

وشدید تر از من

برای روزگار من غصه میخوره

پدر منه

مقایسه اش میکنم با همه پدرهایی که میشناسم

شبیه هیچ کدوم نیست

هیچکدوم اینجوری ذوب در خانوادهاهشون نیستن

گاهی از ظلمی که بعنوان یه پسر در حقش کردم و سختی هایی

که به خاطر راحتی خودم بهش تحمیل کردم خجالت میکشم

باید هر روز یکبار همه اینها رو با خودم تکرار کنم

که یادم نره کنار کی و چجوری بزرگ شدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو