۱۳۹۶ شهریور ۱۱, شنبه

R.I.P


امروز تشییع جنازه ی یکی از اقوام اقای "ص" بود 
دخترخانوم سی ساله ای که بعد از شش - هفت سال مبارزه با
سرطان بالاخره تسلیم شد و برای همیشه از این دنیا و اون بیماری 
خلاص شد. اگرچه ما هنوز تجربه ی مرگ نداشتیم و مطمئن نیستیم
که کوچه مرگ منتهی به مقصد آرامش میشه یا نه
یکسال پیش در همین روزها مادر آقای "ص" هم به خاطر همین بیماری
به رحمت خدا رفت . اقای "ص" میگفت مادرم اون روزها که زنده بود 
همیشه غصه این بنده خدا رو میخورد و براش دعا میکرد 
هیچ وقت نمی دونست خودش زودتر از اون بنده خدا رفتنی خواهد شد 

چون حاصل آدمی در این شورستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو