۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه

ازدواج به سبک داش پیمان


داداش پیمان ،پریروز برای اولین بار خواستگاری دختری رفت 
که چندین سال بود که می شناختش و میخواستش
در این مراسم خانواده ای  همراهیش می کرد که هنوز 
روش سنتی ازدواج ،روش مورد تاییدشون بود . 
برای داداش پیمان خنده دار بود
که دایی عروس ازشون خواسته بود دقایقی با همسر اینده تنها باشن تا
سنگ هاشونو از هم وا بکنن (نقل به مضمون) !
در حالی شناخت فردی و شخصیتی پیمان از دختره قطعا بیشتر از شخص خان دایی بود!
ولی عرف داستان بر این بود که همه این کارها انجام بشه 
و خنده دار تر زمانی شد خان دایی از پیمان پرسید :چند مورد از افتخارات خودت رو تو زندگیت بگو!
پیمان میگفت دلم میخواست بگم اخه (...) این چه سوالیه که می پرسی؟؟اره 
با رئال مادرید قهرمانی چمپونز لیگ رو بردم!افتخار چیه؟؟
و قسمت جالب تر ماجرا اونجایی بود که خانواده دختره چند روز وقت خواستند تا دخترشون فکراشوبکنه و جواب بده!
دختری که یکساله داره با پیمان دعوا میکنه که چرا نمیای خواستگاریم!!
 شاید به نظر همه این حرف ها خنده دار بیاد ولی واقعیت اینه که همه ما 
بخش مهمی از زندگی و زمان مون روصرف رعایت  همین عرف های احمقانه میکنیم که فقط بگیم مثل بقیه ادم ها رفتار کردیم . که کلاسمون حفظ شد  .   و جالب تر اینه که همه ی ما از این اتفاق راضی هستیم!
*
بعد التحریر
 فردای روز خواستگاری ،پیمان و دختری که مشغول به فکر کردن برای جواب دادن بودند قرار گذاشتن و رفتند خرید!و هر روز هم تلفنی دل میدن و قلوه میگیرند !که البته امیدوارم همه این اتفاق ها توی فکر کردن و جواب دادن اون خانوم تاثیری نداشته باشه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو