۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

خونه مادربزرگه!


+

از نظر من همه ادم ها بهترین احساس و شیرین ترین لحظه های زندگی شون
رو تو خونه ی مادربزرگ شون تجربه کردند و فکر می کنم
این تنها نقطه تفاهم موجود بین ادم های دنیا باشه
خونه  قدیمی مادربزرگ من جایی بود حوالی خیابان پیروزی
که از اون خونه قدیمی و حیاط و درخت خرمالو و گلدون یاس ش
خاطره های خوب و پر رنگی برام باقی مونده ومرورشون همیشه
برام لذت بخش بوده و حتما خواهد موند.و خاطرات تلخی که هنوزم 
تلخیش قابل حسه و انگار قرار نیست از ذهنمون بیرون بره!
 تلخ ترین خاطره ی اون خونه،روزی  بود که مادر بزرگِ مادرم
(که مادرجون صداش می کردیم) به رحمت خدا رفت .
پیرزنِ دوست داشتنی فامیل که هشتاد و چند سال زندگی کرده بود
و سال های آخر عمرش رو با کمر درد و پا درد و الزایمر سپری می کرد
اتاق مادر جون نزدیک ترین اتاق به در وروردی خونه بود و هرکی
از راه می رسید ناخواسته اول با اون رو به رو می شد و چند دقیقه ای
با هاش صحبت می کرد.اتاق مادر جون دوست داشتنی ترین جای خونه بود.
بعد از اینکه مادر جون "اسمانی" شد ،هم به اون اتاق، اتاق مادر جون می گفتیم
اگرچه اون اتاق ،اتاق شخصی فرد دیگری شده بود و  بارها
چیدمان اون اتاق که سالها دست نخورده مونده بود رو عوض کرده بودیم
اما باز هم نبودش رو تو فضای خالی دگرگون شده اتاق حس می کردیم!
انگار نمی خواستیم  قبول کنیم که اون اتاق دیگه مال مادر جون نیست!
دوست نداشتیم کسی جاشو پر کنه و مسئله فقط دوست نداشتن نبود
نمی تونستیم.
دنیای زنده ها،دنیای پیچیده ایه !که نمی ذاره هیچکسی ،تو زندگی
جای کس دیگری رو پر کنه!!
ادم ها فهمیشه در حال رفت و آمد تو زندگی هم هستند اما
هیچکدوم نمی تونن جای دیگری رو تو قلب کسی پر کنند!
+
گروه موسیقی Taksim Trio دومین البومشون رو هفته های قبل منتشر کردند
ملودی های غم انگیز ترکی در یک سه نوازی خلوت و دلنشین .لینک زیر
یک قطعه از این البومه . به نظرم این البوم و خصوصن این تراک فوق العاده اس



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو