۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

خداحافظ رفیق!!

یکی دوسال پیش تو همین وبلاگ نوشته بودم :
"یک قسمتی از زندگی هر ادمی متعلق به دیگرانه!
گاهی باید برای کمک به زندگی دیگران از وقت و زندگی خودمون 
زمان و انرژی هزینه کنیم.دیگران هم از زندگی ما برای رسیدن به ارامش 
و اهداف شون سهم دارن "

به نظرم اعتقاد عجیب سال های نچندان دور زندگیم اعتقاد قشنگی بود
یا حداقل منطق انسان دوستانه ای رو  دنبال خودش می کشید
و همیشه فکر می کردم که صحیح ترین اصل زندگیم همینه
هیچ وقت هم فکر نمی کردم که زمانی برسه که برای فرار
از دوستی که فقط مواقع احتیاج یاد اسم من تو موبایلش می افته
گوشیم رو روی سایلنت بذارم و روشن و خاموش شدن صفحه نمایش
(به قول دوستان منوی فارسی ساز) رو تماشا کنم!
به خودم امید الکی نمی دم که "شاید این بار واسه چیز دیگه ای زنگ زده!"
می دونم واسه خود شیرینی جلوی رئیس شرکت شون نیاز به
کاری داره که متاسفانه گره اش به دست من هم می تونه باز شه! 
مطمئنم که پشت خط یک دنیا دیالوگ تکراری با مضمون شرمندگی و 
گرفتاری با سس "همیشه به یادت هستم " واسه ام ردیف کرده!
برای منی که نه علاقه ای به دیدن فیلم هایی که قبلا دیده ام داشته ام
و نه تمایلی به خوندن دوباره ی کتابی رو داشته ام ، باید طبیعی باشه
 که از تماشای صحنه های تکراری زندگیم فرار کنم!
اونور خط،مطمئنم که  دوست پشت خط از این اتفاق ناراحت خواهد شد
 و ارتباط کوچک ما که بواسطه ی سوال و احتیاج برقرار بود
 قطع خواهد شد و در نتیجه این اتفاق در بدترین حالت از دریافت
یک فقره اسمس تبریک سال نو محروم خواهم شد!(چه بد!)
 و من هم لابد یاد می گیرم که تو رابطه ام با ادم ها
کسی باشم که ارزشی بیشتر از "جواب سوال" بودن رو داشته باشم!
.
قطعا همه آدما مثل من دوستان فصلی خاص خودشونو  دارن
دوستای که فقط واسه پر کردن وقت سراغشون میان
یا برای سوالای درسی...یا موقعیت شغلی یا....یا...یا...!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو