۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

آینه

طرح :بهناز فروردین ِ عزیز
*یک جمعه ی ابری
هوای ابری،یه جمعه تقریبا دلگیر و سالگرد یک اتفاق ملی-میهنی
تو تاکسی نشستم و منتظرم تا راننده ای که تا خرتناق بوی سیگار می ده
منو برسونه .رادیو در حال پخش یکی از تصانیف مورد علاقه ی منه
"ای خطه ایران مهین،ای وطن من " 
خواننده ای می خوند که تو شبِ لرزه ی بم ،چشماشو زیر آوار بست
و اهنگسازی کسی که به گفته ی اهالی موسیقی ، دق کرد و از دنیا رفت 
یه نفر تو تاکسی می گه : مبارکِ  پفیوزم کنار گیری کرد! دم مصری ها گرم!
با یه لحنی که انگار داره در مورد یه بازی فوتبال صحبت می کنه
یه آقایی چند شب پیش میگفت : بازی های لیگ روهم  انداختن دوشنبه 
ولنتاین هم که هست ،هوا هم که سرده ،بعید می دونم خبری بشه
*آینه
می گفت : آدم هر چند وقت یه بار باید تو آینه نگاه کنه
با آینه حرف بزنه. می گفت اینه ،عینِ  واقعیت ماست
اون چیزی که دیگران از ما میبینن !
در مواقعی که فکر می کنی حق با توئه،آینه اس که بهت نشون می ده
خیلی هم حق با تو نیست
می گفت دنیا مثل یه اینه اس!هر کاری که باهاش بکنی
همون کار رو باهات می کنه !!
یکی دو هفته پیش  با یه نفر  ،کاری رو کردم،که قبلا کسی
همون کار رو باهام کرده بود!بعد از فکر کم چهار یا پنج ماه 
بالاخره به خاطر اون کارش ،بهش حق دادم . 
جلوی اینه می ایستم و می گم: اونم حق داشت!!

۲ نظر:

  1. پارت 1: دل مردم رو باید روشن کرد!
    پارت 2: وقتی جلو آینه وایمیسی، چیزی جز خودت نمیبینی! در این موقع است که به خودم میگم: حالا اگر جرات داری همون حرفایی که به اون زدی رو بزن!
    خودم سرتمو میندازم پایین. تجربشو دارم!

    پاسخحذف
  2. میدونی واژه ی خرتناق که خیلی ها (یکیشونم خودم )ازش استفاده میکنن اشتباهه..اصلش هست خرتلاق
    از ادمایی که تو تاکسی میشینن و هی نظر میدن(زر میزنن)انقد بدم میاد..حرصم میگیره
    تو آینه که نگاه میکنم می فهمم که خودمو اصن دوس ندارم..با خودم به شدت نامهربونم
    بازم میگم اون حق نداشت..چه از نظر احساسی چه از نظر منطقی

    پاسخحذف

حالا تو بگو