۱۴۰۱ شهریور ۱۲, شنبه

فرار از زندان!



 *.

وضعیت کار به خوبی قبل نیست. وضعیت زندگی  هم همینطور

نه پول بی خوبی قبل در میاد و نه زندگی ارامشمالی قبلی رو داره

و ما همچنان امیدواریم به اینده. تصمیم میگیرم برای 

تغییر روزهای تنهاییم با چند تا دختر ارتباط بگیرم

یکی شون سمت خیابان پیروزی یکی نزدیک خونمون و یکی هم

رباط کریم . اما هنوز دلم پیش کسیه شهرک غرب زندگی میکنه 

یک شب از فرط ناراحتی بیخوابی میگیرم . فکر کردن به مرگ را

هم که از بعد از فلج بلز کنار گذاشتم . تا دیروقت بیدارم و ناراحت

میترسم از وضعیتم گلایه کنم. معمولا پشت هر نا شکری یه حادثه خوابیده

*

منگ خواب که هستم هیچ حواسم هم میره به یک عابر پیاده و تصادف میکنم

میزنم به وانت . چراغم میشکنه و گلگیرم غر میشه . اعصابم را

کنترل میکنم و ادامه میدم ده سال پیش همچین اتفاقی اشکم رو در میاورد

خوشحالم که کمی شل کردم تو این ماجرا

*

فوتبال را با بغض میبینم . صدای دخترا میاد که تو استادیوم جیغ میکشن

خیلیا بدون بلیت رفتن و احتمالا الان تو اسمونا سیر میکنن . بازی رو میبریم

خوشحالم وسط بازی میزی رو برای خواهر میارن و پدر میره تحویل میگیرن

حس میکنم از شلوغی و سر و صدا عصبی شدم . فکر میکنم دارم تحلیل میرم

*

نمایشی روانتخاب کردیم و میریم که ببینیم قرارمون رو میگذاریم رستوران ارکیده

تو مسیر به ترافیک تو خیابان زاگرس گیر میکنم .میرسم با پنج دقیقه تاخیر 

اسانسور خرابه و با علم به خرابی سوار میشیم. دوتا دختر از ترس به خودشون میشاشن

ناهار را میخوریم  و اقاجون هم به ما اضافه میشه. یه کاکتوس چسکی خریده که

بعنوان کادو بده کسی که قراره بره تولدش. میریم به سمت تیاتر شهر . روی دیوارای

 دستشویی مجموعهشماره تلفن و رزومه همجنس گرایی داره. نمایش خوبی بود و غم انگیز

بعد از نمایش میریم خونه سارا و مرغ میگیره .چند ساعت حرف میزنیم و میرم خونه

تا دیروقت بیدار میمونم و یکی از اون سه نفر حرف میزنم. گمان میکنم که ته همه این حرفا

هیچی باشه

*

وقتی میرسم کلاس که رها هنوز نرفته. دختربچه ای که به اینده اش خیلی امیدواریم.

استاد از دندون درد و عصب کشیش میگه و به شکل عجیبی اسم منو اشتباه میگه

سلطان قلبها و شهزاده رویا رو کار میکنیم. خونه ناهار از کبابی گرفتیم و خواهر هم با ما هست

میخوابم . خسته ام . تیپیکال روزهای تعطیل از خونه بیرون نمیرم .نژادی عکسی از \ی اس فایو

که خریده برام میفرسته . بدم نمیاد یکیش رو داشته باشم ولی به نظرم سی میلیون پول زیادیه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو