۱۴۰۰ مرداد ۳۰, شنبه

یک انسان آلوده



 من یک انسان الوده ام

آلوده به اشتباه های بزرگ

اشتباه های عجیب

آلوده به جهل

خواستن های اشتباه و نخواستن های اشتباه

به گفتن های بی موقع و نگفتن های بی موقع

به ترس، به محافظه کاری

به شجاعت های بی جا

زدن به دل در یای توفانی و غرق شدن

به فرار کردن از ساحال های ارام

من به پای نامتناسب ترین عشق زندگیم ایستاده ام

و شاهد عبور تمام متناسب ها از زندگیمم

هر روز دارم میبازم و نمیفهمم

هر روز از ترس مردن خودکشی میکنم

انسانهای الوده به ترس سرونوشت غم انگیزی دارن

تنها چیزی که تو زندگی شون میاد اشک های دیرهنگام 

کسانیست که روزگاری منتظر برداشتن اولین قدم از طرف اون بودن


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو