۱۳۹۶ دی ۳۰, شنبه

مینویسم تا


مینویسم تا یادم بمونه
زندگی به شکل عجیبی داشت خوب پیش میرفت
مثل دوچرخه سواری تو خیابان خلوت و جاده ای هموار
اما از یک جایی به بعد تعادل دوچرخه به هم خورد 
و دیگه هیچ وقت به حالت عادی برنگشت
از جایی که اونی که نباید می مرد ،مرد
اونی که نباید میرفت ، رفت 
اونی که نباید جدا میشد ،جدا شد 
و اونی که نباید می برید ،برید
می نویسم تا یادم بمونه قبل از این زمین ناهموار
و دوچرخه نا متعادل 
 زندگی روی خوشش رو هم نشونمون داده بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو