۱۴۰۳ بهمن ۱۳, شنبه

سگ زندگی

*

پیج دوست پسر ح رو پیدا میکنم . تا حدودی تصواتم در مورد ش درسته

تو روزایی که فکر میکردم ح دوست داره باهام حرف بزنه 

بهش به همین بهونه که گربه چرا دست اونه پیام میدم

واکنش بدی میگیرم 

خسته ام

*

وسط هفته تعطیلی داریم و خوشحالم 

کلاس تعطیله. با مولود قرار میذارم . براش کادو تولد یه

چراغ خواب خوشگل میخرم . شب قبل از قرار ماشال زنگ میزنه و میگه پلاک

یه ماشین اشتباه خورده و بارش خالی نمیشه 

با بدختی به کامپیوترش وصل میشم

اصلاح میکنم و میفرستم . لپ تاپم خرابه و لپ تاپ مسعود هم برنامه رو ران نمیکنه

دست به دامن لپ تاپ زهرا میشم و کار انجام میشه . با مولود سگش رو میبریم 

دامپزشکی . دکتر سگه اصفهانیه . یه امپول بهش میزنن و میریم برای شام

میریم اکوان و به خاطر سگ مجبوریم بیرون بشینیم . سگ لرز میزنم

از اون روزاس که دلم خونه خودمون رو میخواد

*

با سارا و مجید میریم کافه جز و بعدش سینما

سارا عصبی و کلافه به نظر میاد . ت کافه گپ میزنیم

و بعدش یه فیلم غمناک میبینیم ولی میخندیم . علایم رد دادن

*

جمعه بلیت کنسرت دارم . قبلش فوتباله میشینم و قسمتی از

فوتبال رو میبینم . تو راه ترافیک گیر میکنم و یه خروجی رو 

اشتباهی رد میکنم. به اجرا نمیرسم و جاش میرم یه دوری تو خیابونا میزنم 

شب میرسم خونه. دپرس و فسرده 

به زایده زبانم فکر میکنم. شنبه به خاطرش میرم دکتر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو