۱۴۰۳ آبان ۲۶, شنبه

نو تایتل

 *

وضعیت دفتر همچنان متشنج از دعوای وحید و ایرجه

ایرج جمع میکنه که بره ولی م بهش میگم بره انبار 

و با صولت صحبت کنه 

در نهایت تصمیم میگیرن که جای ارج و اکبر رو عوض کنن

ایرج همچنان ناراضیه و پیمان به شدت گذاشته پشت ماجرا

که ایرج و میرزایی رو بیرون کنه

*

توی کلاس این هفته خوب نیستم و اخر کلاس

نسرین منو بیرون میکنه! مشخصا تمرینام کمه

و دارم شبیه شاردای خنگ میشم و این برای خودم هم

ترسناکه

*/

اخر هفته با دوستام برنامه نمیکنم و به جاش 

با مادربزرگ و پدر و مامان میریم سینما

فیلم زرافه ها

زود میرسیم . جامون بد نیست و سینما شلوغه و رفت و  امد زیاده

بعد از فیلم متوجه میشم فیلم مورد توجهشون نبوده

یه نفرم اخر فیلم فحش میده میره بیرون

و من تازه میفهمم چقدر از ادمای عادی توی جامعه 

فاصله گرفتم. یه مشت ادم دور از جامعه شدیم که چیزایی رو دوست داریم 

که هیشکی دوست نداره و فکر میکنیم این نقطه برتری ماست

ولی همچنان ریده ایم و زندگی شاد و موفقیت سهم اوناس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو