۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبه

پناه بر خواب



اتفاقهای دردناک زندگی ادمها دقیقا مثل زخم می مونن
اولش به شدت درد و سوزش دارن
ولی به مرور زمان
همه چی اروم میشه
شاید جاش بمونه ولی خبری از درد دیگه نیست
وقتی اتفاقی میفته که خیلی برام خوشایند نیست
سعی میکنم بیشتر بخوابم
مثل بابام که هر وقت عصبانی تره بیشتر میخوابه.
همیشه فکر میکردم که خواب پناه گاهی برای فرار از واقعیت هاس
ولی الان فکر میکنم ادم بعد از هر بار بیدار شدن قسمتی از گذشته رو
فراموش میکنه. تا حدی تلخی اتفاقها رو یادش میره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

حالا تو بگو